بازار؛ گروه بین الملل: «آصف آیدینلی» در طی مقاله ای که در سایت تحلیلی آذربایجان نیوز منتشر شد، نوشت: روسیه و ایران وارد مراحل نهایی مذاکراتی می شوند که می تواند پویایی انرژی آسیای مرکزی و جنوبی را تغییر دهد. انتظار می رود هجدهمین نشست آتی کمیسیون بین دولتی روسیه و ایران (IGC) که قرار است در ۲۳ تا ۲۵ آوریل در مسکو برگزار شود، به طور گسترده منجر به رسمی شدن یک توافق مورد انتظار برای تامین گاز طبیعی روسیه به ایران شود.
این توافق که سالها در حال انجام است، بیش از قبل دیپلماسی انرژی را منعکس میکند. این توافق در واقع همسویی استراتژیک از سوی دو قدرت تحریم شده است که به دنبال تنظیم مجدد مسیرهای تجاری منطقه ای، تنوع بخشیدن به بازارهای صادراتی و به چالش کشیدن سلطه غرب بر جریان انرژی جهانی هستند.
آماده سازی فشرده برای نشست کمیسیون بین دولتی ایران و روسیه ماه هاست که در حال انجام است. مارس ۲۰۲۵ شاهد انبوهی از دیدارهای سطح بالا بین مقامات روسیه و ایران بود، از جمله مذاکرات «رومن مارشاوین»، معاون وزیر انرژی روسیه با وزارت نفت ایران و گفتگوهای «سرگئی سیویلف»، وزیر انرژی روسیه با «کاظم جلالی»، سفیر ایران در مسکو. تمرکز این نشست ها: از بین بردن موانع باقیمانده برای همکاری انرژی و نهایی کردن جنبه های فنی، مالی و لجستیکی ترتیبات انتقال گاز.
اگرچه ایران به خودی خود یک ابرقدرت گازی است - با تولید سالانه بیش از ۲۷۰ میلیارد متر مکعب گاز- با ناهماهنگی های جغرافیایی و زیرساختی دست و پنجه نرم می کند
اگرچه ایران به خودی خود یک ابرقدرت گازی است - با تولید سالانه بیش از ۲۷۰ میلیارد متر مکعب گاز- با ناهماهنگی های جغرافیایی و زیرساختی دست و پنجه نرم می کند. گاز عمدتاً در جنوب تولید می شود، در حالی که بیشتر تقاضای داخلی در شمال متمرکز است. این عدم تعادل شمال-جنوب، همراه با محدودیت های تحریم های تحت رهبری ایالات متحده آمریکا، عملیات سوآپ و واردات منطقه ای را برای حفظ امنیت عرضه حیاتی می کند.
از سال ۲۰۲۲، روسیه و ایران در حال بررسی چنین مکانیسمهایی بودهاند که بر اساس سوآپهای نفتی موجود است. امضای تفاهم نامه راهبردی بین گازپروم و شرکت ملی گاز ایران (NIGC) در ژوئن ۲۰۲۴ یک گام اساسی بود. سفر بعدی «مسعود پزشکیان»، رئیس جمهور ایران به مسکو در ژانویه ۲۰۲۵، هم اراده سیاسی و هم مسیر مطلوب را تأیید کرد: جریان گاز از آذربایجان.
دو سیستم خط لوله - یکی روسیه و آذربایجان را به هم وصل می کند و دیگری آذربایجان و ایران را به هم متصل می کند - برای استفاده کوتاه مدت آماده هستند. اگرچه انتظار میرود حجم اولیه کم باشد (حدود ۲ میلیارد مترمکعب در سال)، زیرساختها را میتوان افزایش داد. «ولادیمیر پوتین» به حجم بلندمدت تا ۵۵ میلیارد مترمکعب اشاره کرده است، مشروط بر اینکه چالش های سیاسی، مالی و لجستیکی برطرف شود.
انتخاب مسیر آذربایجان به همان اندازه که مربوط به مهندسی است، به ژئوپلیتیک نیز مربوط می شود
انتخاب مسیر آذربایجان به همان اندازه که مربوط به مهندسی است، به ژئوپلیتیک هم مربوط می شود. جایگزین - از طریق قزاقستان، ازبکستان و ترکمنستان - ظرفیت بیشتر و انعطافپذیری طولانیمدت را ارائه میدهد، اما با شبکه پیچیدهتری از مذاکرات ترانزیت همراه است. با این وجود، مسیر آسیای مرکزی هنوز روی میز است و اگر حجم بیشتری در نظر گرفته شود یا اگر کریدور آذربایجان با محدودیت های پیش بینی نشده مواجه شود، ممکن است حیاتی شود.
در حال حاضر، مسیر آذربایجان نقطه شروع مطمئنی را فراهم می کند. زیرساخت های دوران شوروی – عمدتاً دست نخورده و به راحتی ارتقا می یابند – امکان استقرار سریع را فراهم می کند. کارشناسان انرژی پیشنهاد میکنند که تحویل اولیه ممکن است به شکل قراردادهای سوآپ باشد که محدودیتهای عرضه شمالی ایران را کاهش میدهد و در عین حال نقش این کشور را به عنوان یک هاب انرژی منطقهای تقویت میکند.
یک مسئله حل نشده باقی مانده است: قیمت گذاری. مذاکره کنندگان در حال کار برای تعیین برابری بین ارزش حرارتی نفت و گاز - یک جزء استاندارد از قراردادهای بلندمدت هستند. با این حال، با توجه به فقدان تجهیزات اندازهگیری مدرج و سیستمهای قیمتگذاری منحصربهفرد ایران، این موضوع به یک مشکل تبدیل شده است.
در صورت گسترش بیش از حجم اولیه، همکاری های گازی روسیه و ایران می تواند به یک پروژه بزرگ منطقه ای تبدیل شود
با این حال، ضرورت سیاسی برای حرکت رو به جلو در هر دو طرف قوی به نظر می رسد. جاه طلبی ایران برای تبدیل شدن به یک هاب گازی منطقه ای - که از قبل در عملیات سوآپ آن با ترکمنستان، ترکیه و عراق مشهود است - این کشور را ملزم به پذیرش هنجارهای قیمت گذاری بین المللی می کند. روسیه به نوبه خود در این معامله نه تنها یک بازار، بلکه یک دروازه می بیند.
این معامله نشان دهنده یک تحول گسترده تر است. در صورت گسترش بیش از حجم اولیه، همکاری های گازی روسیه و ایران می تواند به یک پروژه بزرگ منطقه ای تبدیل شود. چشم انداز نوظهور: یک شبکه گاز بین قاره ای که منابع روسیه، ترانزیت ایران، ذخایر آسیای مرکزی و بازارهای آسیای جنوبی را به هم متصل می کند.
چنین سیستمی می تواند این خطوط را بهم پیوند دهد: ارسال گاز روسیه از طریق آذربایجان به ایران، شبکه داخلی خط لوله شمال به جنوب ایران یا سیستم های مبتنی بر سوآپ، خط لوله ایران و پاکستان که مدت ها متوقف شده بود، خط لوله پاکستان استریم با حمایت روسیه، خط لوله ترکمنستان – افغانستان – پاکستان – هند و یک مسیر بالقوه آسیای مرکزی برای گاز روسیه به ایران از طریق قزاقستان و ترکمنستان.
در صورت تحقق، این «حلقه گاز آسیایی» میتواند به بازارهای مصرفی عظیم - هند، پاکستان، عراق، ترکیه - خدمت کند و محدودیتهای عرضه داخلی در آسیای مرکزی را کاهش دهد و به این کشورها اجازه دهد تا از طریق سیستم خط لوله گاز آسیای مرکزی-چین به تعهدات صادراتی خود عمل کنند.
پایگاه منابع عظیم است: سیستم یکپارچه تامین گاز روسیه، میدان پارس جنوبی ایران و میدان گالکینیش ترکمنستان. نکته مهم این است که طراحی شعاعی شبکه خطر اختلالات ناشی از قطعی در هر سایت تولید را کاهش می دهد.
همکاری گازی ایران و روسیه، همسویی سیاسی دو کشور را تقویت می کند و راه را برای همکاری های گسترده تر در زیرساخت ها و توسعه فناوری باز می کند
علیرغم وعده هایش، این پروژه با چالش های بزرگی مواجه است. هزینه های سرمایه ای بالا خواهد بود. تحریم ها همچنان تامین مالی و خرید تجهیزات را پیچیده می کند. بی ثباتی منطقه ای به ویژه در پاکستان و افغانستان، می تواند ساخت و ساز را متوقف کند. و در حالی که بازار هند فریبنده است، مسیریابی خطوط لوله از طریق قلمرو ناآرام همچنان یک میدان مین سیاسی است.
حتی گاز طبیعی مایع - یک جایگزین به ظاهر قابل انعطاف - با موانعی روبرو است. ایران هنوز هیچ یک از پنج پایانه گاز مایع اعلام شده قبلی خود را تکمیل نکرده است. در همین حال، پروژه های جایگزین مانند تاپی و پاکستان استریم همچنان به تعویق افتاده است. اما اگر از طریق خط لوله IP یا مکانیسمهای مبادله از طریق ایران مرتبط شود، حتی اجرای جزئی میتواند مسیرهای جدیدی را به بازار باز کند.
عرضه اولیه ۲ میلیارد متر مکعب گاز از روسیه به ایران ممکن است کم به نظر برسد. اما از نظر نمادین و استراتژیک، آغاز یک تغییر بالقوه دگرگون کننده است. فراتر از انرژی، همسویی سیاسی روسیه و ایران را تقویت می کند و راه را برای همکاری های گسترده تر در زیرساخت ها و توسعه فناوری باز می کند.
همانطور که «سرگئی میتراخوویچ»، کارشناس صندوق امنیت ملی انرژی روسیه خاطرنشان می کند: همکاری گازی ایران و روسیه، فقط در مورد گاز نیست، بلکه در مورد یکپارچه سازی، موقعیت یابی و اهرم بلندمدت در چشم انداز انرژی اوراسیا است که به سرعت در حال تکامل است.
اگر این قطعات در جای خود قرار گیرند، دهه آینده ممکن است شاهد ظهور یک کریدور انرژی اوراسیا باشد که رقیب هر آنچه غرب تلاش کرده خواهد بود که نه تنها از روی ضرورت، بلکه از همگرایی استراتژیک عمدی ساخته شده است.