سلطه 15 ساله خانم نخستوزیر به پایان رسیده است؟
اکوایران: تظاهرات مستمری که در این ماه بنگلادش را متشنج کرده است، واکنشی است علیه فرمول قدرت خانم حسینه. سرکوب خونین او که حداقل 150 کشته برجای گذاشت، تنها چند ماه پس از آن که او برای چهارمین دوره متوالی نخست وزیر شد، به بزرگترین چالش برای سلطه او تبدیل شده است.
به گزارش اکوایران، برای ناظران بیرونی، شیخ حسینه نخست وزیر بنگلادش داستانی قانع کننده را ارائه میدهد. او باسابقهترین رئیس دولت زن جهان است، یک مسلمان سکولار با ساریهای رنگارنگ که با ستیزهجویی اسلامی مبارزه کرده، میلیونها نفر را از فقر نجات داده و هند و چین را به طرز ماهرانهای در کنار خود نگه داشته است.
اما این موفقیت ظاهری هزینه سنگینی را به همراه داشته است. خانم حسینه در طول 15 سال ریاست، قدرت خود را عمیقاً تثبیت کرده و در میان این ملت 170 میلیونی شکاف ایجاد کرده است. کسانی که حلقه را میبوسیدند با حمایت، قدرت و معافیت پاداش میگرفتند. مخالفان با سرکوب، گرفتاری بیپایان قانونی و زندان مواجه میشدند.
به گزارش نیویورکتایمز، تظاهرات مستمری که در این ماه بنگلادش را متشنج کرده است، واکنشی است علیه فرمول قدرت خانم حسینه: مطلق، آشفته و محق. سرکوب خونین او که حداقل 150 کشته برجای گذاشت، تنها چند ماه پس از آن که او برای چهارمین دوره متوالی نخست وزیر شد، به بزرگترین چالش برای سلطه او تبدیل شده است.
به گفته تحلیلگران، این بحران عمدتاً ساخته خود اوست. اعتراضات به رهبری دانشجویان به شکل مسالمتآمیز در مخالفت با سهمیههایی که مشاغل دولتی را برای گروههای خاص در نظر میگیرند آغاز شد. واکنش خشونتآمیز نیروهای امنیتی دولتی و ناظران حزب خانم حسینه به اعتراضها، کشور را به مرز هرج و مرج کشاند. منع رفت و آمد برقرار شده است. ارتش در خیابانها گشتزنی میکند و هلیکوپترها اغلب در بالای سرشان میچرخند. اینترنت مسدود است و تماسهای تلفنی به شدت محدود شده است.
حتی در کشوری با سابقه فراوان خشونتهای سیاسی مرگبار، سرکوب خانم حسینه تبدیل شده به آنچه که دیپلماتها و تحلیلگران آن را جنایاتی میخوانند که در دهههای اخیر در بنگلادش بیسابقه بوده است. برای بسیاری از بنگلادشیها، کشور اکنون از یک مرز عبور کرده است و بعید به نظر میرسد که خشم از این کشتار محض به زودی کاهش یابد.
دیپلماتها و مقامات میگویند که آمار حداقل 150 کشته یک آمار محافظهکارانه است. روزنامههای محلی تعداد کشته شدگان را نزدیک به 200 نفر اعلام کردهاند و رهبران اعتراضات دانشجویی میگویند که این تعداد به احتمال زیاد چندین برابر است. تنها در داکا صدها نفر را به زندان انداختهاند.
اعزام نیروها
خانم حسینه، 76 ساله، هر نیرویی را که در خدمت اوست، به خیابانها اعزام کرده است، از جمله یک واحد شبه نظامی مخوف که رهبران آن در گذشته به دلیل اتهامات شکنجه، قتلهای غیرقانونی و ناپدید شدن اجباری با تحریمهای بینالمللی مواجه شدهاند.
ارتشی که زمانی مستعد کودتا بود، اما توسط خانم حسینه به زانو در آمد، همچنین در خیابانها با سازمانهای مجری قانون که توسط مخالفان خانم حسینه متهم به تبدیل شدن به گسترش بیش از حد قدرت او شدهاند، حضور داشته است.
در اعتراض به این واکنش وحشیانه، گروهی از سفرای خارجی با وزیر امور خارجه بنگلادش دیدار کردند. یکی از دیپلماتهای بلندپایه آگاه از گفتگوها گفت، آنها ابراز نگرانی کردند که نیروهای امنیتی بنگلادش هلیکوپترها و وسایل نقلیه متعلق به نیروهای حافظ صلح سازمان ملل را در سرکوب معترضان دانشجویی مستقر کردهاند.
روز سهشنبه، پایتخت، داکا، با کمبود منابع حیاتی مواجه شد، زیرا مقررات منع آمد و شد مانع از حمل و نقل کالا شده است. قیمت برخی از اقلام ضروری، به ویژه سبزیجات، تقریبا دو برابر شده است. مردم بیرون دفاتر برق و گاز صف کشیدند، زیرا قطع اینترنت مانع از بارگیری مجدد کنتورهای پیش پرداخت شده بود.
خاموشی ارتباطات - که دولت ادعا میکند با هدف جلوگیری از انتشار اطلاعات نادرست است - وسعت کشتار را پنهان کرده است. فیلمهای بی کیفیت تلفن همراه که موفق به بیرون آمدن شده است نشان میدهد که افسران امنیتی به سمت معترضان تیراندازی میکنند، یا اجساد را در جاده میاندازند.
در بیمارستان کالج پزشکی داکا، یک مرکز عمومی شلوغ، روزنامه نگاران شواهد گستردهای از این بیرحمی دیدند. حداقل 39 نفر با جراحات چشمی، ناشی از تفنگ ساچمهای یا گلوله پلاستیکی بستری شدهاند. پزشکان گفتند که حداقل نیمی از آنها در خطر از دست دادن بینایی یک یا هر دو چشم بودند.
نائومی حسین، محقق بنگلادش در دانشکده مطالعات شرقی و آفریقایی در لندن، گفت: «این یک دستور کار آشکارا غیراخلاقی است، آنها مستقیما به دانشآموزان، کودکان در خیابانها تیراندازی میکنند. مردم وحشت زدهاند، کاملا وحشت زدهاند.»
یک تاریخچه تروماتیک
خانم حسینه دختر شیخ مجیب الرحمان، رهبر کاریزماتیک موسس کشور است که در سال 1975 در یک کودتای نظامی به همراه اکثر خانواده جوانش کشته شد.
کشتن او، تنها چند سال پس از رهبری یک جنگ جداییطلبانه علیه پاکستان در پاسخ به آزار و اذیت بنگالیهای قومی، فرهنگ سیاسی خشونتآمیز بنگلادشی را با کودتا، ضدکودتا و ترور آغاز کرد.
خانم حسینه که 28 ساله بود با یک خواهرش در آن زمان در خارج از کشور بودند و از قتل عام جان سالم به در بردند. ضربه روحی او به نیروی محرکه سیاست او تبدیل شد. حتی امروز، چهار دهه بعد، اظهارات علنی او با انتقامگیری از وارثان سیاسی کودتاچیان همراه است.
او به پیروانش کمک کرده است تا بر میراث استقلال و در نتیجه ثروت کشور انحصار داشته باشند. مخالفان هنوز به عنوان امتداد نیروهای قدیمی خیانت و افراطگرایی شناخته میشوند. وقتی خانم حسینه متهم به سرکوب مخالفان سیاسی خود میشود، او در پاسخ میگوید که آنها در زمان قدرت به اقدامات بدتری متوسل شدند.
احزاب اپوزیسیون لزوماً محرک اعتراضات اخیر نبودند، اما در حال حاضر وارد عمل شده و بر هرج و مرج و خشونت افزودهاند. سرکوب خانم حسینه پس از اینکه آنها را درگیر اقدامات قانونی کرد و از ترس ساکتشان کرد، به آنها فرصت داده است.
این تحول میتواند از دو جهت برای حسینه خطرناک باشد: توجه را بر مشکلات اقتصادی گسترده و همچنین زیادهخواهی بیش از حد خود او متمرکز کرده است.
داستان موفقیت اقتصادی خانم حسینه قبلاً در حال فروپاشی بود. به نظر میرسید که اتکای کشور به صادرات پوشاک به سر حد خود رسیده است و دولت برای یافتن منابع جایگزین برای رشد تلاش کرده است. اختلالات ناشی از کرونا و جنگ در اوکراین نیز ضربههایی وارد کرد و باعث افزایش قیمت انرژی و مواد غذایی و کاهش شدید ذخایر خارجی شد.
در این محیط پر از اضطراب اقتصادی، مشاغل دولتی یک گزینه مطلوب و پایدار برای پویایی باقی ماندند. با گزارشهایی مبنی بر لو رفتن کنکور، از قبل این احساس در بین جوانان وجود داشت که در راه رسیدن به آن مشاغل تقلب شده است. اما چیزی که آنها را به خیابانها فرستاد این واقعیت بود که نیمی از این مشاغل برای سهمیههایی در نظر گرفته شده بود که آنها آن را چیزی جز حمایت سیاسی نمیدانستند.
این سهمیهها در بسیاری از تاریخ بنگلادش وجود داشت. بزرگترین آنها به فرزندان و نوههای مبارزان آزادی در جنگ برای استقلال دهه 1970 میرسد، که خانم حسینه به طور فزایندهای آنها را به معنای حامیان خود بازتعریف کرده است.
اعتراضات حسینه را مجبور کرده بود که این سیستم را در سال 2018 لغو کند و سیستمی مبتنی بر شایستگی را جایگزین آن کند. اما دادگاهها که مدتها به عنوان وفادار به خانم حسینه دیده میشد، تابستان امسال سیستم قدیمی را احیا کردند. به نظر میرسید او به طور گستردهای خواهان بازگرداندن سهمیهها برای پاداش به پایگاه حمایتیاش است، گروهی که در غیر این صورت به دلیل بحران اقتصادی نمیتوانست چیز زیادی به آنها ارائه دهد.
هنگامی که دانشجویان شروع به اعتراض کردند، او آنها را نوادگان «رزاکار» توصیف کرد، اصطلاحی که اساساً به معنای خائنان در طول جنگ استقلال آمده است. تحلیلگران گفتند که این باعث خشم معترضان شد و به عنوان علامتی برای حامیان خانم حسینه برای حمله به آنها بود. خشونت و هرج و مرج به دنبال آن رخ داد: از جمله حملات جمعیت به ساختمان تلویزیون دولتی ملی، خطوط جدید مترو و خودروهای پلیس.
وزیران و مشاوران خانم حسینه میگویند که دولت فقط برای حفاظت از زیرساختها و حفظ حاکمیت قانون عمل کرده است و آنها قول دادهاند که درباره کشتهشدگان تحقیق کنند. روز یکشنبه، دادگاه عالی کشور تعداد مشاغل دولتی را که برای کهنه سربازان در نظر گرفته شده بود کاهش داد. با این حال، در پایان، سرنوشت سیاسی خانم حسینه ممکن است به این بستگی داشته باشد که آیا ارتش قاطعانه در کنار او باقی میماند یا مانند گذشته از ریسک کردن پرهیز خواهد کرد.
معترضان در حال حاضر متفرق شدهاند، اما قول دادهاند در صورت برآورده نشدن خواستههایشان دوباره تجمع کنند. برخی از جناحها میگویند که جنبش دیگر در مورد سهمیهبندی نیست، بلکه در مورد عدالت برای کشتهشدگان است. یک گروه فهرست نه مادهای از خواستهها را ارائه کرده است که شامل عذرخواهی خانم حسینه و استعفای برخی از معاونان او میشود.
ناهید اسلام، یکی از رهبران معترضان که میگوید توسط مأموران دولتی به او چشمبند زده شده و شکنجه شده است، گفت که تظاهرکنندگان تا رفع قطعی ارتباطات و خروج مأموران از دانشگاهها، مذاکره نخواهند کرد.
اسلام از بیمارستانی که در آن تحت درمان جراحات قرار داشت، گفت اگر این خواستهها برآورده شود، «میتوانیم درباره حرکتهای بعدی جنبش خود به بحث بنشینیم.»
منبع: ecoiran-67938