به گزارش خبرگزاری ایمنا، رسانههای آزاد، روزنامهها و مطبوعات در هر جامعهای از ارکان توسعه و دموکراسی بهشمار میآید، بر این اساس خبرگزاری ایمنا، مرور عناوین مطبوعات کشور را بهصورت روزانه در دستور کار خود دارد.
روزنامه ایران در صفحه نخست امروز خود با تیتر «شورش کانادا علیه ترامپ» نوشت: «نخستوزیر مارک کارنی حزب لیبرال را در انتخابات حساس کانادا به پیروزی هدایت کرد و برای چهارمین دوره متوالی، قدرت را برای حزب خود به دست آورد و مأموریتی تازه برای رهبری مبارزه با ترامپ در زمینه تجارت و حاکمیت ملی کانادا دریافت کرد. کارنی، بانکدار مرکزی پیشین که برای اولین بار برای مقام دولتی نامزد شده بود، در سخنرانی پذیرش خود در ساعات اولیه سهشنبه در یک مراسم حزب لیبرال در اوتاوا، لحن مقابلهجویانهای نسبت به ایالات متحده اتخاذ کرد. نامشخص بود که آیا حزب لیبرال اکثریت کرسیها در مجلس بعدی را خواهد برد که به کارنی این امکان را میدهد تا بدون مانع به حکومتداری بپردازد یا اینکه دولت او مجبور خواهد شد برای پیشبرد دستور کار قانونی خود به ائتلاف با احزاب کوچکتر تن دهد.
کارنی از زمان رهبری حزب لیبرال و نخستوزیری در ماه گذشته با ترامپ دیدار حضوری نداشته اما او مقابله با تهدیدهای هشدارآمیز رئیسجمهوری آمریکا درباره تبدیل کانادا به ایالت پنجاه و یکم و تعرفههایی را که بر کالاهای کانادایی اعمال کرده بود در مرکز کمپین خود قرار داد. این دو پیش از انتخابات، تماس تلفنیای را ترتیب دادند که بهعنوان یک تماس حرفهای توصیف شد، گرچه مارک کارنی در جریان کمپین گفته بود که ترامپ تهدید ایالت پنجاه و یکم را در آن مکالمه مطرح کرده است. کارنی گفته است که تعرفههای تلافیجویانه کانادا علیه ایالات متحده را حفظ خواهد کرد. اما او هشدار داده که گسترش این تعرفهها بیشتر به ضرر کاناداییها خواهد بود تا اینکه فشار قابل توجهی بر آمریکاییها وارد کند.
کارنی همچنین وعده داده است که روابط و ائتلافهای کانادا را متنوع کند. او در ماه گذشته سفری کوتاه اما مهم به اروپا داشت تا بر این رویکرد خود تأکید کند. او در سخنرانی ماه گذشته خود بر این نکته تأکید کرد که اولویت او ادامه فشار علیه ترامپ خواهد بود. او گفت: «همانطور که ماههاست هشدار دادهام، آمریکا میخواهد زمین، منابع، آب و کشور ما را به دست آورد. رئیسجمهوری ترامپ میخواهد ما را بشکند تا بتواند مالک ما شود. این هیچگاه اتفاق نخواهد افتاد.» او همچنین به کاناداییها هشدار داد که مقابله با تهدید آمریکایی دشوار خواهد بود و ممکن است نیاز به فداکاریهایی باشد.
لیبرالها بود. تنها چند ماه پیش، آنها با فاصلهای نزدیک به ۳۰ درصد از حزب مخالف و محافظهکار به رهبری پیر پویلیور در نظرسنجیها عقب بودند و به طور گستردهای پیشبینی میشد که حزب لیبرال با شکست قریبالوقوع روبهرو خواهد شد.
اما این پیشبینیها پیش از آن بود که ترامپ به صحبت درباره الحاق کانادا به ایالات متحده و اعمال تعرفههایی بر این کشور بپردازد.
همچنین پیش از آن بود که جاستین ترودو از مقام خود استعفا دهد. چهرهای که بسیاری از رأیدهندگان پس از تقریباً یک دهه در مقام نخستوزیری از او دلسرد شده بودند. اوایل کمپین، نظرسنجیها نشان داد که پیشتازی چشمگیر محافظهکاران از بین رفته و لیبرالها تحت رهبری کارنی ممکن است به پیروزی قاطع دست یابند.
اما در هفته پایانی، شکاف بین دو حزب کاهش یافت و نگرانیهای رأیدهندگان از طرحهای ترامپ در مورد کانادا به سوی نگرانیهای اقتصادی و هزینه زندگی برگشت. در حالی که محافظهکاران از رسیدن به دولت محروم شدند، این حزب به احتمال زیاد بیشترین سهم خود از آرای عمومی را از سال ۱۹۸۸ به دست خواهد آورد و احتمالاً بیشتر از تعداد کرسیهای پیشین خود در پارلمان به دست خواهد آورد.
پس از تماس کارنی با ترامپ در ماه گذشته، او گفت که رئیسجمهوری ایالات متحده موافقت کرده که بهسرعت وارد مذاکرات گسترده در مورد مسائل امنیتی و اقتصادی با هر کسی شود که در انتخابات دوشنبه پیروز میشود، بنابراین دیدار میان دو رهبر بزودی پیشبینی میشود.
کارنی باید سریعاً تعدادی از تصمیمات سیاسی داخلی را اتخاذ کند، از جمله تشکیل کابینه و شروع جلسه پارلمانی. تجربیات پیش رو شامل مواجهه با اولین پرسشهای سخت در پارلمان خواهد بود. این در حالی است که وی بزودی از رهبران گروه هفت کشور صنعتی میزبانی میکند و انتظار میرود که ترامپ و رهبران بریتانیا، فرانسه، آلمان، ایتالیا، ژاپن و همچنین اتحادیه اروپا، در این نشست که در میانه ماه ژوئن در یک استراحتگاه کوهستانی در آلبرتا برگزار میشود، حضور داشته باشند.»
روزنامه کیهان در صفحه نخست امروز خود با تیتر «ترامپ نقش پلیس بد را به اروپا سپرده است» نوشت: «در حالیکه منطقه از خلیجفارس تا مدیترانه در تب و تاب تحولات امنیتی و ژئوپلیتیکی میسوزد و دشمنان ملت ایران روزبهروز نقاب از چهره برمیدارند، دولتهای غربی، بهویژه اعضای اروپایی برجام، بار دیگر با نمایش مزورانهای از «نگرانی» درباره برنامه هستهای ایران، در حال ایفای نقش «پلیس بد» در کنار «پلیس خوب» آمریکایی هستند.
این بار، آنچه بیش از هر چیز آشکار است، واگذاری نقش تهاجمی به اروپا در چارچوب یک تقسیمکار امنیتی توسط واشنگتن است؛ سناریویی که از واشنگتن آغاز شده و در پاریس و برلین و لندن دنبال میشود.
در جدیدترین نمونه از این پروژه نخنما، «ژان نوئل بارو» وزیر خارجه فرانسه، در سخنانی وقیحانه، با تهدید به فعالسازی مکانیزم ماشه علیه ایران، در قامت قیم و طلبکار ظاهر شد. او بدون کمترین اشارهای به ده سال بدعهدی اروپا و خیانت فاحش آمریکا در دوران ریاستجمهوری نخست ترامپ، ایران را به زیر پا گذاشتن تعهداتش در برجام متهم کرد! این در حالی است که نهتنها آمریکا یکطرفه از توافق خارج شد، بلکه اروپا نیز ذرهای به وعدههای اقتصادی خود عمل نکرد و حالا در جایگاه مدعی نشسته است.
«بارو» با بیان اینکه «برای بحران هستهای ایران راهکار نظامی وجود ندارد»، ادعا کرد: «اگر منافع امنیتی اروپا تأمین نشود، تمامی تحریمهای لغو شده ایران در طول ده سال گذشته باز خواهد گشت.» اما سوال اینجاست: اروپا چه جایگاهی دارد که بخواهد ایران را تهدید به تحریم کند؟ مگر نه اینکه معادله تحریم، معادلهای میان ایران و آمریکاست و اروپا در این میان چیزی جز یک دنبالهرو بیاختیار نیست؟!
سوال دیگر این است مگر تحریمی از برجام مانده است که برنگشته باشد و مگر اروپاییها کوچکترین نقشی در پاسخگوسازی آمریکا نسبت به تعهداتش در برجام ایفا کردند؟
فرانسه، انگلیس و آلمان، اگر روزی در عالم سیاست چیزی برای عرضه داشتند، امروز حتی در مقابل زورگوییهای اقتصادی آمریکا در قالب جنگ تعرفهها نیز ناتوان ماندهاند و به انفعال کشیده شدهاند. همین دولتهای اروپایی که اکنون با گردنی کج، به دنبال راضی کردن ترامپِ جدید برای حفظ اندک آبروی دیپلماسیشان هستند، اکنون نگران از بازگشت آمریکا به دوران بیپروایی در مقابل نظم جهانی هستند، اما از طرف دیگر، باز هم زبان تهدید را علیه ایران برگزیدهاند. این تناقض، اوج بیاعتباری اروپا را فریاد میزند.
از سخنان بارو بوی یک «توطئه تنظیمشده» با هماهنگی آمریکا به مشام میرسد. جالب آنکه او صراحتاً میگوید: «از تلاشهای آمریکا درخصوص بحران هستهای ایران حمایت میکنیم!»؛ گویی آمریکا کشوری بیطرف و دغدغهمند در این زمینه است، نه همان دولتی که از سال ۲۰۱۸ آشکارا تمام تعهدات بینالمللی خود را نقض کرد و با خروج از برجام، آن را به ورطه فروپاشی کشاند. اروپا در طول این سالها حتی یک گام عملی برای جبران این خروج برنداشت. مکانیسم اینستکس به جوک سیاسی شبیهتر بود تا ابزار اقتصادی و بهجای آنکه مسیر مبادله را باز کند، راه را برای تحریم بیشتر ایران هموار کرد.
اما در این میان، آنچه بیشتر از همه فریبکارانه و مضحک است، تلاش دوباره غرب برای فعالسازی «مکانیزم ماشه» است؛ سازوکاری که تنها به مدد سادهانگاری و اعتماد خوشبینانه تیم مذاکرهکننده وقت برجام در متن توافق گنجانده شد و اکنون به ابزاری برای باجخواهی سیاسی بدل شده است. این در حالی است که صاحبنظران بینالمللی نیز اذعان دارند، فعالسازی سازوکار اسنپ بک (مکانیزم ماشه) - با چراغ سبز واشنگتن به اروپا - نمیتواند تأثیر معناداری در تحولات آتی بگذارد، چرا که تحریمهای فعلی آمریکا که در زمان حیات قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت وضع شده و بدون قطعنامههای تحریمی ۶ گانه پیش از برجام است، به مراتب گستردهتر و همهجانبهتر از شش قطعنامه سابق شورای امنیت قبل از برجام هستند. در چنین شرایطی، تهدید به بازگشت آن قطعنامهها، بیش از آنکه واقعی باشد، یک ابزار روانی و تبلیغاتی است.
پیشتر نیز گفته بودیم، تیم مذاکرهکننده فعلی کشورمان با نگاه و عبرت از دید اشتباه حسن روحانی و ظریف به اهمیت قطعنامه شورای امنیت به خوبی به این نکته احاطه دارد که قطعنامه شورای امنیت در برابر تحریمهای ثانویه آمریکا ارزشی کمتر از کاغذ پاره دارد و تجربه تحریمهای شدیدتر از قطعنامههای تحریمی شورای امنیت پس از خروج آمریکا از برجام در شرایطی که قطعنامه ۲۲۳۱ به حیات خود ادامه داده است کاغذ پارگی این قطعنامهها را به خوبی نشان داده است.
در کنار همه اینها، سکوت تأسفبرانگیز و حسابشده آمریکا و متحدان اروپاییاش در برابر حادثه بندر شهید رجایی نشان میدهد، برای این جماعت، جان انسانها هم به دو دسته «قابل همدردی» و «بیارزش» تقسیم میشود. همانهایی که در حادثه غمانگیز اسکله، حتی یک بیانیه خشک و خالی نیز صادر نکردند، امروز با چشمانی اشکآلود، نگران دسترسی ایران به فناوری هستند.
غربیها نیز خوب میدانند که نه مکانیزم ماشه، نه مواضع گروسی، نه پارس کردنهای نتانیاهو و نه تهدیدهای توخالی ترامپ، هیچکدام تأثیری ندارند. این ایران است که اکنون ابتکار عمل را در میدان، در دیپلماسی، در اتصال به شرق، در تقویت توان دفاعی و در پیشرفت در برنامه صلحآمیز هستهای در دست گرفته است. تجربه گذشته، معلم امروز است.»
روزنامه جوان در صفحه نخست امروز خود با تیتر «این آتش خلافاظهاری بود!» نوشت: «گزارش اولیه استاندار هرمزگان میگوید که علت حادثه قطعاً خارجی و خرابکاری نبوده بلکه «خلافاظهاری» و «سهلانگاری» بوده است. خلافاظهاری یعنی کسی چیزی را که محترقه است وارد کرده، اما در اظهار به گمرک، خلاف آن را گفته است. این رویهها معمولاً برای فرار از پرداخت گمرکی قانونی یا دوبار گرفتن ارز و یا تخلفات دیگر صورت میگیرد. سال گذشته رئیس قوه قضائیه از همین بندر دیدن کرد و از اینکه محمولهای ۴۰ هزار تنی از روغن چند سال است ترخیص نشده و دیگر قابلاستفاده نیست تعجب کرد. کشتیهایی که شش ماه برای تخلیه بار در نوبت میمانند یا بارهایی که چند ماه تا یکسال در بندر میمانند برای ترخیص، مسئلهای عادی در بنادر ایران است با آنکه این رقم در برخی بنادر دنیا ۲۴ تا نهایت ۴۸ ساعت است. قبلاً یک مقام مسئول نیز درباره نتیجه دیدار خود از بندر توضیح داده بود که حتی اگر اسلحه وارد شود، کسی نمیفهمد! رهبر معظم انقلاب نیز سال ۹۶ گفتند: «به بنده گزارش دادند از فلان بندر در روز مثلاً سههزار تا پنجهزار کانتینر وارد و فقط ۱۵۰ کانتینر بازدید میشود! خب چرا؟ بقیه بازدید نمیشود و میآید؛ وقتی داخل انبار رفت، معلوم میشود که جنس قاچاق است که وارد شده است؛ [آن هم] از مبادی رسمی کشور!»
برخلاف تصور و تجربه بحرانهای مشابه در جهان که معمولاً با یک پروسه زمانی نسبتاً طولانی، ریشه عوامل بروز حوادث، شناسایی و اعلام میشود، روند پاسخ به مطالبه ملی شناسایی و علل حادثه بندر شهید رجایی، روند خوبی را طی میکند و میتوان امیدوار بود به سرعت به نتیجه قطعی درباره علت بروز آن رسید. آنچه تاکنون تقریباً قطعی شده، این است که این حادثه ناشی از یک خرابکاری با منشأ خارجی نبوده است. این مهم را محمد آشوری، استاندار هرمزگان به عنوان رئیس کمیته ستاد بحران عنوان کرد و گفت: فرضیه خرابکاری در بندر شهید رجایی از استحکام لازم برخوردار نیست، اما عدم رعایت اصول ایمنی و پدافند غیرعامل و همچنین اظهارات خلاف واقع درباره وارد کننده کالا، اجمالاً از دلایلی است که در ایجاد این حادثه نقش مؤثر داشته است.
استاندار هرمزگان با اشاره به بند اول اطلاعیه رسمی ستاد مدیریت بحران استان، از قصور در رعایت اصول ایمنی و پدافند غیرعامل به عنوان یکی از عوامل اصلی حادثه یاد کرد و گفت: نواقص در حوزه پدافند غیرعامل و ایمنی صنعتی یک خلأ پذیرفتهشده در این منطقه و بسیاری از مناطق مشابه است؛ اقدامات انجام گرفته تاکنون کافی نبوده و نیازمند تدوین و اجرای یک برنامه جامع در سطح ملی هستیم. آشوری تازیانی همچنین با اشاره به حوادث مشابه در پالایشگاه ستاره خلیجفارس افزود: حادثه اخیر بار دیگر ضرورت جدی گرفتن ایمنسازی و پدافند غیرعامل را نشان داد؛ باید زیرساختها را بهطور کامل بازنگری و تقویت کنیم تا از تکرار چنین حوادثی جلوگیری شود. استاندار هرمزگان با بیان اینکه یکسری نتایج مقدماتی از باب اینکه ممکن است سهلانگاریهایی در این زمینه اتفاق افتاده باشد، حاصل شده است، گفت: به صورت جدی تمام ابعاد این اتفاق را در زمینههای مختلف بررسی میکنیم و تعارفی هم نداریم هر کسی که قصوری در این زمینه داشته است، در مسیر برخورد قانونی قرار میگیرد. این اظهار نظر از یک مقام رسمی نشان میدهد که درحوزه پدافند غیرعامل و ایمنی، استانداردهای لازم رعایت نشده است، نکتهای که در سخنان وزیر کشور و رئیس شورای امنیت کشور هم به صراحت عنوان شده است. «موضوع پدافند غیرعامل برای همه سطوح خدماتی و زیرساختی لازم است تا در صورت وقوع حادثه یا یک بیاحتیاطی، آسیبپذیری را به حداقل برسانیم.»
آشوری استاندار هرمزگان همچنین در گفتوگوی ویژه خبری صداوسیما با ارائه توضیحاتی درمورد حادثه بندر شهید رجایی بندرعباس گفت: یک بخش از حادثه بندر شهید رجایی معلول خلاف اظهاری است و یک بخش بی دقتی و سهل انگاری. او افزود: ماهیت حادثه به ضرس قاطع، خرابکاری و عامل خارجی نبوده است.
اظهارات نماینده اعزامی رئیس مجلس به هرمزگان برای بررسی حادثه نیز شنیدنی است. او میگوید: «دروغ اظهاری واردکننده کالا و تخلف مقرراتی مسئولان بندر شهیدرجایی، عامل بروز حادثه بندرعباس» بوده است و تأکید میکند برای کاهش مداخله نیروی انسانی و افزایش امنیت بنادر باید بر مدیریت سیستماتیک متمرکز شد.
اکنون، اما لازم است پس از روشن شدن نتیجه قطعی این حادثه، مسئولان دستگاههای مسئول به جرم ترک فعال مورد مؤاخذه و بازخواست جدی قرار گیرند که چرا اقدامات لازم برای پیشگیری از این حادثه دردناک به عمل نیاوردند.»
روزنامه وطن امروز در صفحه نخست امروز خود تیتر «سقوط در دریای سرخ» را برگزید و نوشت: «پس از رسوایی ارتش آمریکا در هدف قرار دادن یک مرکز نگهداری از مهاجران آفریقایی در یمن و کشتار وحشتناک دهها غیرنظامی بیگناه توسط ارتش آمریکا، یک رسوایی پرهزینه دیگر از ارتش آمریکا توجهات را به خود جلب کرد. نیروی دریایی ارتش متجاوز ایالات متحده آمریکا اعلام کرد یک ملوان این کشور بر اثر سقوط یک فروند جنگنده «اف ۱۸» به همراه یدککش آن از روی یک ناو هواپیمابر در دریای سرخ زخمی شده است. نیروی دریایی ارتش متجاوز آمریکا تنها ساعاتی پس از بیانیه یحیی سریع درباره هدف قرار دادن تلافیجویانه ناو ترومن در بیانیهای اعلام کرد: «ناو هواپیمابر هری اس. ترومن در تاریخ ۲۸ آوریل، یک فروند جنگنده اف ۱۸ سوپر هورنت متعلق به اسکادران جنگنده تهاجمی ۱۳۶ و یک یدککش را حین عملیات در دریای سرخ از دست داد. همه پرسنل در سلامت کامل هستند و یک ملوان جراحت جزئی برداشته است». نیروی دریایی متجاوز ارتش آمریکا در ادامه بیانیه رسمی خود اعلام کرد: «علت حادثه در دست بررسی است و جزئیات بیشتر به محض آشکار شدن، منتشر خواهد شد. نیروی دریایی ایالات متحده در حال هماهنگی تلاشهای بازیابی هواپیماها و تجهیزات از دست رفته است».
تأیید صحت آنچه در این بیانیه مطرح شده، کار آسانی نیست، زیرا چند ساعت قبل از این بیانیه، سخنگوی نیروهای مسلح یمن اعلام کرده بود در پاسخ به تجاوز و قتلعام غیرنظامیان در این کشور، نیروهای مسلح یمن ناو هواپیمابر ترومن آمریکا و کشتیهای جنگی آن را هدف قرار دادهاند. سرتیپ یحیی سریع همچنین اعلام کرده بود درگیری با ناو ترومن و ناوچههای جنگی آن در عملیات مشترکی توسط نیروهای دریایی، هوایی و موشکی با استفاده از تعدادی موشک کروز و بالستیک و پهپاد انجام شد. سخنگوی رسمی نیروهای مسلح یمن تاکید کرد: «نتیجه درگیری و رویارویی این شد که ناو هواپیمابر ترومن مجبور به عقبنشینی و دور شدن از موقعیت قبلی خود شد و به سمت شمال دریای سرخ حرکت کرد».
مسئلهای که احتمال هدف قرار گرفتن عرشه ناو هواپیمابر آمریکایی توسط نیروهای مسلح یمن را افزایش میدهد. این ناو هواپیمابر که حادثه مذکور در آن رخ داده، چند وقت قبل برای پشتیبانی از عملیاتهای متجاوزانه هوایی علیه یمن به منطقه و دریایی سرخ فرستاده شده بود و رسانههای آمریکایی و رسانههای همصدا با آن در منطقه درباره آن مبالغه بسیاری کرده بودند اما اکنون ارتش ایالات متحده مدعی است خطای انسانی در این ناو هواپیمابر منجر به سقوط یک فروند جنگنده چندده میلیون دلاری شده است! مسألهای که در صورت صحت، باز هم یک رسوایی برای ارتشی است که ادعای بیرقیب بودن و ابرقدرتی را دارد. در واکنش به این سرنگونی، «هاشم شرفالدین» سخنگوی دولت تغییر و سازندگی یمن گفت: آمریکا برای سرپوش گذاشتن بر شکستهای خود به فضاسازی رسانهای رو آورده است. وی افزود: ارتش آمریکا مجبور شده با مقدمهچینی و مدیریت افکار عمومی، مردم آمریکا را برای پذیرش حجم سنگین خسارتهایش در برابر نیروهای مسلح یمن آماده کند. وی ادامه داد: نیروی دریایی آمریکا امروز به سقوط یک فروند جنگنده اف ۱۸ در دریای سرخ و زخمی شدن یک ملوان اعتراف کرده است؛ در حالی که همزمان، رسوایی این کشور به دلیل حمله به غیرنظامیان یمنی نیز گسترش یافته است. سخنگوی دولت تغییر و سازندگی یمن تصریح کرد: آمریکا با رسانهای کردن محدود برخی شکستهایش، در صدد است توجه رسانههای بینالمللی را از جنایاتش منحرف کند. وی همچنین تاکید کرد: ما اطمینان داریم شکستهای پنهانی که آمریکا در میدان جنگ در یمن متحمل شده، به مراتب بزرگتر از آن چیزی است که تاکنون علنی شده است. سخنگوی دولت تغییر و سازندگی یمن در پایان تصریح کرد تلاش واشنگتن برای فریب افکار عمومی جهان و تحریف یا مخفی نگه داشتن واقعیت، به شکست منجر میشود.
این جنگنده دومین جنگنده F18 -F/A «سوپر هورنت» است که در جریان نبرد یمنیها با آمریکا سرنگون میشود. ارتش یمن در طول یک دهه جنگ، حدود ۱۱۹ فروند از هواگردهای نظامی عربستان سعودی، امارات، آمریکا، اردن، مراکش و بحرین را سرنگون کرده است که ۳۰ فروند آن متعلق به آمریکا بوده است. این آمار شامل ۲۶ فروند پهپاد MQ9، ۲ فروند جنگنده F18 -F/A، یک فروند بالگرد UH-60M و یک فروند بالگرد V-22 Osprey میشود.»
روزنامه شرق در صفحه نخست امروز خود تیتر «بازی پلیس خوب و پلیس بد زیر آفتاب» را برگزید و نوشت: «در هفتههای اخیر، موضوع مذاکره میان جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده آمریکا بار دیگر به یکی از محورهای اصلی تحولات دیپلماتیک ایران و جهان بدل شده است. در این میان، یکی از پرسشهای مهم و تعیینکننده، نحوه مواجهه اسرائیل -بهویژه شخص بنیامین نتانیاهو- با این تحولات و میزان هماهنگی او با دولت دونالد ترامپ است.
اسرائیل که همواره مخالف سرسخت هرگونه نزدیکی میان تهران و واشنگتن بوده، اکنون در موقعیتی حساس قرار گرفته است؛ بهویژه آنکه نشانههایی از بروز اختلاف میان مواضع ترامپ و نتانیاهو بر سر مذاکره با ایران مشاهده شده است. موضوعی که مقامات و رسانههای ایران به آن پرداختهاند؛ از عباس عراقچی تا محمدباقر قالیباف و کیهان. در اینجا در پی آن هستیم تا با بررسی دقیق شواهد موجود، به این پرسشها پاسخ دهیم که آیا واقعاً میان ترامپ و نتانیاهو در قبال مذاکره با ایران اختلاف وجود دارد؟ اگر چنین اختلافی دیده میشود، آیا واقعی است یا بخشی از یک تقسیم کار حسابشده میان دو متحد قدیمی؟
با جمعبندی شواهد موجود میتوان گفت: نشانههای شایان توجهی از وجود اختلاف میان ترامپ و نتانیاهو در قبال نحوه برخورد با ایران وجود دارد. این نشانهها در رفتار علنی، اظهارات مقامات ایرانی و تحلیل رسانههای داخلی ایران مشهود است.
بااینحال، ماهیت این اختلاف را باید محدود به تاکتیکها دانست، نه به اهداف استراتژیک. هر دو طرف همچنان خواهان محدودسازی قدرت ایران در منطقه و جلوگیری از تقویت جایگاه تهران هستند.
بر همین اساس، میتوان فرض کرد که حتی اگر اختلافاتی در روش دیده شود، این اختلافات در مقطع کنونی است. از آنجا که اختلافات میتواند تاکتیکی باشد، ممکن است بهراحتی هم از میان برداشته شود.
واقعیت این است که ترامپ بهخوبی میداند که برای تأثیرگذاری در خاورمیانه، نیاز به لابی صهیونیستی دارد، اما در عین حال نمیخواهد هر روز دستورالعملهایی را که نتانیاهو برایش تعیین میکند، اجرا کند. او نمیخواهد به یک «عروسک خیمهشببازی» برای نتانیاهو تبدیل شود. در مقابل اسرائیل همیشه خواسته بازیگران آمریکایی در منطقه طبق نقشه او عمل کنند و دستور کار فعالیتهای واشنگتن در خاورمیانه را اسرائیل تعیین کند. آنچه تهران باید فارغ از عملیات روانی در رسانهها در حقیقت دریابد، این است که آیا ترامپ قادر است از تله نتانیاهو فرار کند؟ یا آنکه اسرائیل با توسل به منابع و امکاناتش، همانطورکه دولتهای قبلی آمریکا را وادار به همراهی با خود کرد، این بار نیز موفق خواهد شد؟»
روزنامه دنیای اقتصاد در صفحه نخست امروز خود تیتر «پاس گل ترامپ به کارنی» را برگزید و نوشت: «تصور کنید ما در یک دنیای موازی زندگی میکنیم که در آن دونالد ترامپ هیچ چشمطمعی به کانادا ندارد و تعرفهای هم اعمال نکرده است. اگر در چنین شرایطی انتخابات کانادا برگزار میشد، احتمالاً حزب لیبرال با یک شکست سنگین، در سیاست این کشور حاشیهنشین میشد؛ اما واقعیت این است که ما در دنیای موازی زندگی نمیکنیم و دونالد ترامپ هم بهشدت روی کانادا نظر دارد. در این شرایط حزب لیبرال برنده انتخابات شد و این حزب پیروزی خود را مدیون دونالد ترامپ است؛ جایی که رئیسجمهوری آمریکا مدام تهدید کرد که کانادا باید ایالت پنجاه و یکم آمریکا باشد. موضع ضدترامپی حزب لیبرال به کمک این حزب آمد و درنهایت توانست پیروز این انتخابات شود.
پیروزی حزب لیبرال مانند برخاستن ققنوس از خاکستر خود بود. حالا مارک کارنی که جانشین جاستین ترودو، نخستوزیر پیشین کانادا شده بود، میتواند نخستوزیر کانادا باقی بماند. به گزارش سیانان، مبارزههای انتخاباتی این دوره از انتخابات کانادا تحتالشعاع تحریکات بیامان و تعرفههای تجاری سنگین اعمال شده توسط دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا بود. کارنی که در کارزار انتخاباتی خود گفته بود که کشورش «هرگز» تسلیم ایالات متحده نخواهد شد، اوایل روز سهشنبه پیروزی خود را در انتخابات فدرال اعلام کرد.
کارنی در شرایطی پیروز انتخابات شد که در نظرسنجیها حزب لیبرال بهدلیل تورم و مشکلات اقتصادی ۲۰ درصد در نظرسنجیها عقب افتاده بود. بسیاری حزب محافظهکاران را پیروز انتخابات میدانستند؛ اما با اعمال تعرفهها و اظهارات عجیب ترامپ مبنی بر الحاق کانادا به خاک آمریکا، حزب لیبرال توانست خود را از مخمصه پیشین نجات دهد و رایدهندگان را دوباره پشت سر خود جمع کند. کارنی ضمن ابراز خرسندی از تغییر چشمگیر بخت و اقبال حزبش گفت: «همانطور که ماههاست هشدار میدهم، آمریکا سرزمین ما، منابع ما، آب ما و کشور ما را میخواهد. اما اینها تهدیدهای بیهوده نیستند.
رئیسجمهور ترامپ در تلاش است تا ما را بشکند تا آمریکا بتواند مالک ما شود. این هرگز اتفاق نخواهد افتاد.» کارنی درشب پیروزی، اظهارات خود را در جریان کارزار انتخاباتی در مورد ماهیت بسیار تغییریافته روابط کانادا با ایالات متحده تکرار کرد. او گفت: «ما از شوک خیانت آمریکا عبور کردهایم، اما هرگز نباید درسهای آن را فراموش کنیم. ما باید مراقب خودمان باشیم و مهمتر از همه، باید از یکدیگر مراقبت کنیم.»
رایدهندگان، حزب لیبرال کانادا را برای چهارمین دوره متوالی به قدرت رساندهاند؛ اما هنوز مشخص نیست که آیا کارنی اکثریت آرا را بهدست آورده است یا برای حکومت به شرکای ائتلافی نیاز خواهد داشت. یک حزب برای تشکیل اکثریت به ۱۷۲ کرسی نیاز دارد. شبکه خبری سیتیوی، پیشبینی میکند که یک دولت اقلیت تشکیل شود؛ درحالیکه سیبیسی میگوید هنوز برای قضاوت در مورد اینکه آیا آنها میتوانند اکثریت را بهدست آورند یا خیر، خیلی زود است. پیر پویلیور، رهبر اپوزیسیون محافظهکار، اوایل سهشنبه شکست را پذیرفت و گفت کارنی کرسیهای کافی برای تشکیل یک «دولت اقلیت بسیار کوچک» را بهدست آورده است.
کارنی اوایل این ماه، درحالیکه خود را بهعنوان رهبر مقابلهجو با ترامپ معرفی میکرد، گفت: «در یک بحران، مهم است که با هم متحد شویم و ضروری است که با هدف و قدرت عمل کنیم. این کاری است که ما انجام خواهیم داد.»