به گزارش اکوایران، برنده انتخابات ریاستجمهوری ایران علاوه بر ارثبردن اختلافات داخلی و اقتصادی ضعیفشده توسط تحریمها، یک نقطهقوت هم به ارث خواهد برد: تهران در سطح بینالمللی از نفوذ بیشتری نسبت به چند دهه گذشته برخوردار است.
به نوشته والاستریت ژورنال، ایران در دهههای اخیر با نزدیکی به روسیه و چین، دههها فشار آمریکا را خنثی کرد و عمدتاً از انزوای چندساله خارج شد. ایران با کنارگذاشتن ادغام با غرب، سرنوشت خود را با دو قدرت بزرگ گره زد؛ آن هم درست زمانی که رویارویی آنها با واشنگتن تشدید شد. اقتصاد ایران همچنان تحت فشار تحریمهای آمریکا قرار دارد، اما فروش نفت به چین و مناسبات نظامی با روسیه طناب نجات مالی و دیپلماتیک برای تهران فراهم کرده است.
ایران همچنین به طور مؤثری از دههها اشتباه آمریکا در خاورمیانه و تغییرات ناگهانی سیاست کاخ سفید نسبت به منطقه در هر دوره ریاستجمهوری بهره برد.
تهدید ایران و انتخابات آمریکا
امروزه بیش از هر زمان دیگری از زمان تأسیس جمهوری اسلامی، تهران تهدیدی جدی برای متحدان و منافع آمریکا در خاورمیانه به شمار میرود. نفوذ نظامی ایران گستردهتر و عمیقتر از همیشه شده است. گروههای مقاومت منطقه با موشک به تأسیسات نفتی عربستان سعودی حمله کرده و حملونقل جهانی در دریای سرخ را فلج کردهاند. آنها در عرصه سیاست عراق، لبنان، یمن و سوریه نفوذ داشتهاند و در ۷ اکتبر، ویرانگرترین حمله به اسرائیل در چند دهه اخیر را رقم زدند. در آوریل، ایران اولین اقدام نظامی مستقیم از خاکش را علیه اسرائیل انجام داد. به ادعای مقامات غربی، تهران همچنین اقداماتی را علیه مخالفان خود در اروپا و فراتر از آن ترتیب دادهاند.
صرف نظر از اینکه چه کسی در دور دوم انتخابات ایران یا انتخابات ماه نوامبر آمریکا پیروز شود، پیامدهای این اقدامات (یعنی همکاری نظامی با روسیه، تهدید نیروهای مقاومت منطقه علیه غرب و گسترش اخیر برنامه هستهای تهران) همچنان مسائل مهمی باقی خواهند ماند.
سوزان ملونی، مدیر برنامه سیاست خارجی در مؤسسه بروکینگز که به دولتهای دموکرات و جمهوریخواه در مورد سیاست ایران مشاوره میداد، گفت: «از جهات بسیاری، ایران نسبت به ۴۵ سال پیش قویتر، بانفوذتر، خطرناکتر و تهدیدآمیزتر [برای منافع غرب] است».
انتخابهای سیاست خارجی ایران هزینه سنگینی در داخل کشور داشته است. اقتصاد ایران با فاصلهای زیاد از رشد و سطح زندگی رقبایش، مانند عربستان سعودی و امارات متحده عربی، عقب مانده است.
قدرتگیری ایران نشانهای از شکست غرب است. از زمان ریاستجمهوری جیمی کارتر، یافتن راهبردی مؤثر برای مهار ایران رویای دستنیافتنی سیاستمداران غربی بوده است. تحلیلگران میگویند ابزار اصلی سیاست غرب، یعنی تحریمها دیگر در منزویکردن ایران در سطح بینالمللی مؤثر نیست. ایران با عمیقترکردن روابط با روسیه و چین پاسخ داده و این امر، دیپلماسی با تهران را حتی پیچیدهتر کرده است.
سید حسین موسویان، مقام دیپلمات سابق ایران و پژوهشگر کنونی در دانشگاه پرینستون میگوید: «تحریمهای غرب میلیاردها دلار برای ایران هزینه داشته، اما هدف چه بود؟ ایران اکنون بیش از هر زمان دیگری در منطقه نفوذ دارد. چین اقتصاد ایران را تسخیر کرده و تهران به مسکو نزدیکتر شده است».
نوسان فشار و تعامل
به مدت بیش از دو دهه، سیاست غرب در قبال ایران نوسان داشته است. رؤسای جمهور آمریکا بارها تعادل بین دیپلماسی و زور، تعامل و تلاش برای منزویکردن را تغییر دادهاند.
نمونه بارز آن زمانی است که ایالات متحده در سال ۲۰۰۱ به افغانستان حمله کرد و برای سرنگونی طالبان، با ایران همکاری نظامی و اطلاعاتی داشت. چند ماه بعد، جورج بوش ایران را به همراه عراق و کره شمالی، بخشی از «محور شرارت» خواند؛ چرخشی که تهران آن را توهینی تهدیدآمیز دانست. در همین حال، ایران برای چندین دهه استراتژی بلندمدت ثابتی را دنبال کرده که آن را «دفاع پیشرو» مینامد و با ایجاد شبکهای نیروهای مقاومت، دشمنان را از حمله باز میدارد.
سیاستهای آمریکا گاهی اوقات ناخواسته به افزایش قدرت ایران منجر شد. سرنگونی صدام حسین در سال ۲۰۰۳ دشمنی قسمخورده را از مرزهای ایران حذف کرد و شکست واشنگتن در باثباتسازی عراق نفوذ تهران را افزایش داد. پس از سرنگونی طالبان در سال ۲۰۰۱، آمریکا در منطقه قدرت مطلق بود. چند ماه پس از حمله دولت بوش به عراق در سال ۲۰۰۳، تهران مذاکرات بینالمللی ۲۰ساله درباره برنامه هستهای خود را آغاز کرد.
با این حال، حمله به عراق آغازگر روند نزولی بخت آمریکا بود که همچنان به نفع ایران بوده و نفوذ تهران از طریق سیاست و محور مقاومت افزایش یافته است. اشغال طولانیمدت عراق توسط آمریکا که طی آن، حدود ۴۵۰۰ سرباز آمریکایی و صدها هزار غیرنظامی عراقی کشته شدند، مردم آمریکا را علیه جنگهای طولانیمدت در منطقه برانگیخت.
ایران هنوز به هدف خود برای بیرونراندن آمریکا از منطقهای که هزاران نیروی آمریکایی و مجموعهای از اتحادها با اسرائیل و کشورهای عربی را در خود جای داده، نرسیده است. واشنگتن همچنان بازیگردان برتر در خاورمیانه به شمار میرود. اما اکنون ایران از دو متحد سنگینوزن (روسیه و چین) برخوردار بوده که آنها نیز جاهطلبیهایی برای عقبراندن نفوذ آمریکا در سراسر جهان دارند.
بازی در آستانه جنگ
در عین حال که ایران از خطقرمزهایی که میتواند باعث اقدام مستقیم نظامی آمریکا شود دوری میکند، قدرت منطقهای خود را نیز تقویت کرده است. حفظ خطوط قرمز به این دلیل امکانپذیر بوده که مسائل امنیت ملی، از جمله برنامه هستهای و استراتژی نظامی، نه توسط رئیسجمهور ایران بلکه توسط نهادهای عالی تعیین میشود.
اما در داخل ایران، سیاست یکپارچه نیست. مدتهاست که شکافهایی بین میانهروهایی که طرفدار تعامل با غرب هستند و تندروهایی که معتقدند ایران در اتحاد با روسیه و چین جایگاه بهتری دارد، وجود داشته است. این بحث در جریان انتخابات ریاستجمهوری فعلی کشور دوباره مطرح شد.
برنامه هستهای ایران نشان میدهد که تهران در بهرهبرداری از سیاست متزلزل آمریکا چقدر ماهرانه عمل کرده است. پس از تقریباً یک دهه جنگ، دولت اوباما راهحلی برای مسئله هستهای ایران جهت کاهش دخالت آمریکا در خاورمیانه را ضروری میدید. در سال ۲۰۱۵، ایران و شش قدرت جهانی از جمله آمریکا، روسیه و چین توافقنامه مهمی موسوم به برجام را برای اعمال محدودیتهای شدید بر فعالیتهای هستهای ایران برای حداقل ۱۰ سال امضا کردند. در عوض، تهران از تحریمهای بینالمللی به رهبری ایالات متحده معاف شد.
موافقان آمریکایی برجام آن را تأییدیهای بر سیاست دوگانه فشار و تعامل خود میدانستند. آنها امیدوار بودند که این توافق منجر به مهار بلندمدت برنامه هستهای ایران و کاهش تنشها در منطقه شود.
مخالفان معتقد بودند که این توافق به ایران اجازه میدهد تا ۱۰ سال صبر کرده و با لغو اکثر تحریمهای بینالمللی، کار بر روی برنامه پیشرفته هستهای را از سر گیرد. برخی هم با انتقاد از برجام گفتند که این توافق به فعالیتهای نظامی و منطقهای ایران نمیپردازد.
در همین حال، نفوذ منطقهای ایران افزایش یافت. حمایت ایران به بشار اسد، رئیسجمهور سوریه برای نجات از بهار عربی و جنگ داخلی کمک کرد. ایران نفوذ عمیقتری در سوریه به دست آورد و از طریق عراق که برای انتقال سلاح و پرسنل از آن استفاده میکرد، یک کریدور زمینی از تهران به سواحل مدیترانه سوریه ساخت. تهران همچنین استقرار نیروهای مقاومت در نزدیکی مرز سرزمینهای اشغالی با سوریه و لبنان را تسهیل کرد.
ایران همچنین در سوریه با روسیه که در سال ۲۰۱۵ به کمک اسد آمد، وارد شراکت شد. این رابطه با جنگ در اوکراین همکاریهای نظامی تهران و مسکو گسترش یافت.
نیروهای مقاومت در لبنان، عراق و یمن به برتری سیاسی رسیدند و نیروهای حوثی توانستند در سال ۲۰۱۴، کنترل صنعا، پایتخت یمن را به دست بگیرند. عربستان سعودی و امارات متحده عربی، شرکای مهم امنیتی منطقهای واشنگتن وارد جنگ یمن شدند.
کابینه اسرائیل که متوجه افزایش فعالیتهای ایران شد، تهدیدهای خود برای حمله به سایتهای هستهای ایران را عملی نکرد. دولت اوباما، اسرائیل و برخی از کشورهای عربی خلیج فارس در مورد سیاست خاورمیانهای آمریکا آشکارا دچار اختلاف بودند.
غفلت اوباما، حمله ترامپ و شکست بایدن
رابرت اینهورن، مقام سابق ارشد وزارت خارجه و معمار برجام در دولت اوباما گفت: «فکر میکنم ما بیش از حد روی مسئله هستهای تمرکز کردهایم و به مسائل منطقهای به اندازه کافی توجه نداشتهایم». او افزود: «حق با اوباما بود که نفوذ منطقهای ایران را از مذاکرات هستهای جدا ساخته و در خارج از آن مذاکرات، با قاطعیت در برابر فعالیتهای منطقهای ایران مقاومت کند. اما مشکل اینجاست که رئیسجمهور این رویکرد را ادامه نداد».
در سال ۲۰۱۸، دونالد ترامپ از توافق هستهای خارج شد و سیاست تحریمهای «فشار حداکثری» را علیه ایران اعمال کرد که شرکتهای خارجی را که با این کشور تجارت داشتند مشمول مجازات قرار داده و احیای تجارت اروپا با ایران را تا حد زیادی از بین برد.
با وجود مشکلات اقتصادی جدید، ایران از شرکت در مذاکرات جدید امتناع ورزید. جو بایدن احیای توافق هستهای را به یک هدف اصلی سیاست خارجی تبدیل کرد، اما مذاکرات مجدد در آگوست ۲۰۲۲ فرو پاشید. از آن زمان تاکنون، ایران برنامه هستهای خود را تسریع بخشیده و به چیزی بسیار فراتر از آنچه در زمان برجام داشت، رسیده و عملاً در آستانه گریز هستهای قرار دارد.
منبع: ecoiran-66441