به گزارش اکوایران، استفان والت، استاد روابط بینالملل دانشگاه هاروارد، در ستونی برای فارن پالیسی نوشت: سوال داغ این روزها در سیاست ایالات متحده این است که آیا جو بایدن از رقابتهای انتخابات ریاست جمهوری 2024 کنارهگیری میکند یا خیر. او تاکنون از درخواستها برای انجام این کار سرپیچی کرده است، اما هیچکس نمیتواند با اطمینان بگوید که بایدن (و حزب دموکرات) در نهایت چه تصمیمی خواهند گرفت، یا اینکه این موضوع چه تأثیری بر انتخابات نوامبر خواهد داشت.
با این حال، سوالی که از زمان مناظره بدنام بایدن با ترامپ کمتر مورد توجه قرار گرفته است این است که آیا محدودیتهای فیزیکی و/یا شناختی او – واقعی یا ادراک شده – بر سیاست خارجی ایالات متحده تاثیری خواهد داشت یا خیر. با فرض اینکه او از مقام ریاست جمهوری به نفع کامالا هریس، معاون خود، استعفا ندهد (سناریویی که من آن را بسیار بعید میدانم)، بایدن حداقل تا ژانویه 2025 (6 ماه دیگر) رئیس جمهور خواهد ماند، که یک هشتم یک دوره ریاست جمهوری است. آیا ممکن است دشمنان یا حتی برخی از متحدان ایالات متحده سعی کنند از رئیس جمهوری که به اعتقاد آنها دیگر در بهترین شرایطش نیست، سوء استفاده کنند؟
سابقه بیماری رهبران آمریکا
نگاهی اجمالی به تاریخ، پاسخهایی مختلط ارائه میدهد. رئیس جمهور وقت، وودرو ویلسون در اکتبر 1919 دچار یک سکته مغزی ناتوان کننده شد، اما همسر و پزشک او وضعیت او را پنهان کردند و قدرتهای خارجی هرگز سعی نکردند از ناتوانی ویلسون سوء استفاده کنند.
از سوی دیگر، وضعیت سلامت رئیس جمهور فرانکلین روزولت قبل از سکته مغزی مرگبارش در آوریل 1945، برای چندین سال رو به افول بود، و کاهش توانایی او ممکن است روزولت را در نشست یالتا که دو ماه پیش از آن برگزار شد، به مذاکره کنندهای بسیار کمتر موثر تبدیل کرده باشد. دوایت آیزنهاور در سپتامبر 1955 دچار حمله قلبی شدیدی شد، اما تاثیری روی کارهای دولت نداشت. او در سال 1956 مجدداً انتخاب شد و دوره دوم موفقی را پشت سر گذاشت. جان اف کندی از بیماری آدیسون و چندین بیماری جدی دیگر رنج میبرد، اما به نظر میرسد این بیماریهای پنهان در فعالیتهای عمومی و خصوصی او تاثیری نداشته است.
طبق گزارشها، رئیس جمهور ریچارد نیکسون در طول جنگ اعراب و اسرائیل در سال 1973 آنقدر مست بود که نمیتوانست به تماس تلفنی ادوارد هیث، نخست وزیر وقت بریتانیا پاسخ دهد و تصمیمات کلیدی را به عهده هنری کیسینجر، وزیر امور خارجه و سایر مقامات گذاشته بود. و رونالد ریگان ممکن است در دوره دوم ریاست جمهوری خود در مراحل اولیه بیماری آلزایمر بوده باشد، اما شواهد کمی وجود دارد که نشان دهد این شرایط تأثیر زیادی بر سیاست ایالات متحده یا اقدامات سایر کشورها داشته است.
این مثالها به ما یادآوری میکنند که ممکن است اختلالات سلامتی روسای جمهور آنقدرها که مردم در ابتدا فکر میکردند، موضوع جدی نباشد. اگرچه نقش رئیس جمهور در ایالات متحده واضحاً مهم است، اما آنها هرگز به تنهایی مسئول تدوین یا اجرای سیاستها نیستند. همه روسای جمهور یک تیم دارند و گزینههای سیاستی و پاسخهای احتمالی به سناریوهای مختلف اغلب قبل از اجرا مورد بحث قرار میگیرند. و در صورتی که رئیس جمهور دچار سطحی از ناتوانی باشد، زیردستان (به عنوان مثال، وزرای امور خارجه و دفاع، مدیران اطلاعات ملی، اعضای شورای امنیت ملی) پا پیش میگذارند و مسئولیتها را بر عهده میگیرند.
همچنین لازم به یادآوری است که حتی روسای جمهور جوان و بسیار پرانرژی نیز نمیتوانند تمام جنبههای دستگاه سیاست خارجی را کنترل کنند. تشکیلات سیاست خارجی آمریکا راههای زیادی برای تضعیف، تغییر جهت یا مقاومت در برابر آنچه رئیسجمهور میخواهد دارد.
در نتیجه، حتی اگر یک رئیس جمهور در شرایط مناسبی نباشد، دشمن نمیتواند مطمئن باشد که ایالات متحده به یک چالش مستقیم پاسخ نخواهد داد. چه بسا، احتمال آن بیشتر است که واشگتن در چنین شرایطی، نسبت به یک چالش بیش از حد واکنش نشان دهد، تا صرفاً نشان دهد که نمیتوان از شرایط رئیس جمهور سوء استفاده کرد.
عدم اطمینان به تعهدات واشنگتن
همچنین شرایط بایدن - هر چه که باشد - اکنون اهمیت کمتری دارد، زیرا سایر کشورها از قبل ریسک خود را در برابر ایالات متحده کاهش دادهاند. با توجه به وضعیت فعلی دوقطبی ایالات متحده و اختلافات شدید بین دموکراتها و جمهوری خواهان در مورد برخی از مسائل کلیدی سیاست خارجی، هیچ رهبر خارجی قرار نیست به تعهداتی که ممکن است دولت بایدن از الان تا نوامبر بدهد، اهمیت زیادی بدهد. به خصوص اگر آن تعهدات با موضع دونالد ترامپ، رئیس جمهور سابق و نامزد احتمالی جمهوری خواهان، همخوانی نداشته باشد.
حتی اگر بایدن همین فردا در مقابل کل تیم مطبوعاتی کاخ سفید 50 حرکت دراز نشست انجام دهد و 50 رقم اعشار عدد پی را از حفظ بگوید، باز هم دولتهای دیگر همچنان برای پذیرش هر تعهدی بر اساس تضمینهای آمریکا، تا نوامبر منتظر خواهند ماند. و شما نباید انتظار داشته باشید که دولت از هم اکنون تا روز انتخابات ابتکار عمل بزرگی را در زمینه سیاست خارجی آغاز کند، حتی اگر بایدن 30 سال جوانتر بود.
دو سناریو وجود دارد که در آن اختلال در عملکرد رئیسجمهور ممکن است تأثیر مهمی داشته باشد. تصور کنید که ایالات متحده با چالشی طولانی و پرمخاطره مشابه بحران موشکی کوبا در سال 1962 مواجه شود.
رئیسجمهوری که کمتر با وضعیت درگیر باشد در نهایت ممکن است انتخابهای متفاوتی داشته باشد (مانند تصمیم کندی در زمان بحران موشکی، برای تحمیل قرنطینه دریایی بر کوبا به جای انجام حملات هوایی)، اما نمیتوان پیشبینی کرد که این انتخابها چه خواهند بود. برای تکرار نکته قبلی: رقبای بالقوه باید این احتمال را در نظر بگیرند که اگر رئیس جمهور به طور فعال بحثهای داخلی را هدایت نکند، پاسخ ایالات متحده قویتر میشود. رئیس جمهور ضعیف لزوماً به معنای پاسخ ضعیفتر نیست. اعتقاد به چیزی غیر این، یعنی فرض کنیم روسای جمهور همیشه جنگ طلبتر و مصممتر از افرادی هستند که به آنها خدمت میکنند، و هیچ رقیب معقولی نباید چنین فرضی کند.
دوم، دستیابی به حمایت گسترده بینالمللی گاهی به تلاش زیادی نیاز دارد، مانند کاری که بایدن و تیمش پس از تهاجم روسیه به اوکراین در سال 2022 انجام دادند.
یک رئیس جمهور با انرژی، تمرکز یا توانایی کمتر باید بیشتر این تلاشها را به زیردستانش محول کند، و حتی یک مذاکره کننده با تجربه و توانا - مانند ویلیام برنز، مدیر فعلی سیا – نمیتواند با همان اقتدار رئیس جمهور صحبت کند. با این حال، تفاوت در اینجا درجه موفقیت است. حتی اگر رئیس جمهور نتواند زمان زیادی را صرف رایزنی تلفنی کند، دیپلماسی ایالات متحده متوقف نمیشد.
علاوه بر این، این تصور که فردی که در راس قرار دارد ناپایدار است، گاهی اوقات میتواند یک مزیت باشد. اگر مذاکرهکننده آمریکایی تلاش کند تا مخالفی را وادار به دادن امتیاز کند، میتواند به همتایان خود بگوید: «میدانید، رئیسجمهور پیر است و روی نظرش مصمم است، و دیدگاههای او در مورد این موضوع تغییر نخواهد کرد. مگر اینکه چیزی بیشتر به من بدهید، هیچ راهی وجود ندارد که بتوانم نظر او را تکان دهم.» بنابراین، در برخی موارد، این تصور که رئیس جمهور دوران اوج خود را پشت سر گذاشته است ممکن است چیزی هوشمندانه باشد که دیپلماتها میتوانند از آن سوء استفاده کنند.
در نهایت، تردیدها در مورد توانایی بایدن برای انجام وظایفش در شش ماه آینده باید با ویژگیهایی که ترامپ هنگام نظارتش بر سیاست خارجی ایالات متحده از خود نشان داد، متعادل شود. گزارشهای داخلی دوره اول ترامپ، او را فردی نامنظم، بیتفاوت، بیعلاقه به جزئیات و ناتوان از توجه پایدار به اکثر مشکلات سیاست خارجی تصویر میکند. اگرچه او غرایز خوبی داشت (مانند نیاز به رویارویی با چین، خروج از افغانستان، و وادار کردن اروپا به انجام کارهای بیشتر در زمینه دفاعی و غیره)، نظرات او در مورد مسائل دیگر (مثلاً مشارکت ترانسپاسیفیک، معامله هستهای ایران و غیره) ناآگاهانه بودند و بسیاری از سیاستهایی که او اتخاذ کرد ایالات متحده را در موقعیت ضعیفتری قرار دادند.
اگر «ظرفیت شناختی» آزمونی برای توانایی یک رئیس جمهور برای خدمت باشد، به طور خلاصه، امیدوار بودن به هر یک از دو نامزد انتخابات دشوار است، به همین دلیل است که بسیاری از آمریکاییها (67 درصد، تا ژانویه) آرزو میکردند که انتخاب دیگری داشته باشند، و اینکه چرا ممکن است برای دموکراتها عاقلانه باشد که گزینه دیگری به آنها بدهند.
منبع: ecoiran-67380