اکوایران: دونالد ترامپ، رئیس جمهور پیشین ایالات متحده آمریکا روز شنبه به وقت محلی(۱۳ ژوئیه) برای سخنرانی انتخاباتی به شهر باتلر در ایالت پنسیلوانیا رفت که وقوع تیراندازی سخنان وی را قطع و باعث هراس و وحشت در این تجمع شد. به دنبال این تیراندازی ترامپ از ناحیه گوش دچار جراحت شد و یکی از حاضرین در تجمع کشته شد.
حالا این پرسش مطرح است که ساخت اجتماعی در آمریکا به چه سمتی رفته و چه تغییراتی کرده است که شاهد شکل گرفتن یک جنبش ضد نخبهگرایی در این کشور هستیم؟
ابراهیم متقی، استاد دانشگاه تهران به اکوایران توضیح داد: «نظام بینالملل طی دو دهه گذشته با تغییرات بسیار جدی و بنیادین همراه شده است. واقعیت این است که جامعه شبکهای و موج سوم انقلاب تکنولوژیک، دگرگونیهای بسیار جدی را در ذهنیت و قالبهای ادراکی گروههای شهروندی به وجود آورده است. مجموعههای نسلی جدید که در فضای کنش ارتباطی با سیستمهای ارتباطی مانند موبایلهای پیشرفته قرار دارند، در شرایطی واقع میشوند که ایدهآلهایشان افزایش پیدا میکند. یعنی جامعه شبکهای، انتظارات فزاینده را در ارتباط با گروههای شهروندی و به ویژه جوانها به وجود میآورد و این احساس ایجاد میشود که آنها میتوانند به نتایج و مطلوبیتهای بسیار زیادی دست پیدا کنند.»
به گفته استاد دانشگاه تهران، طبیعی است که ساخت اجتماعی در هر کشوری محدودیتهایی را برای جایگاهیابی افراد به وجود میآورد. در جامعه غربی بهویژه کسانی که از استعداد ویژهای برخوردارند و انگیزه موفقیت بالایی دارند، یا در شرایطی واقع میشوند که افسرده، سرخورده و کنارهگیر میشوند و یا اینکه در وضعیت کنش تهاجمی قرار میگیرند. هر کدام از این دو انگاره میتواند به آن دیگری تبدیل شود؛ یعنی کسانی که در وضعیت افسردگی قرار دارند، میتوانند در فضای دیگری به کنشهای تهاجمی مبادرت کنند.
متقی با بیان اینکه این وضعیتی است که در آمریکای دهه ۲۰۲۰ به وجود آمده است، ادامه داد:« به همان گونهای که در آمریکای دهه ۱۹۹۰ ما شاهد گروههای اجتماعی میلیشیا بودیم؛ گروههای اجتماعی میلیشیا دارای رویکرد ضد ساختار هستند. امروز نیز گروههای سیاسی راستگرای جدید و چپگرای جدید داریم که ویژگی هر دو این است که ضدساختار و ضدنخبگان هستند، نسبت به دولت پنهان به شدت بدبین هستند و تلاش میکنند تا موقعیت خودشان را از طریق نقد ساختار سیاسی و مقابله با کارگزاران ارتقا دهند. در این شرایط افرادی هم پیدا میشوند که احساس نفرت میکنند و خشونت، واکنشی است از سوی گروههای اجتماعی حاشیهای شده که با ساختار پیوند پیدا نکردهاند و احساس نفرت میکنند.»
این کارشناس تاکید کرد که این وضعیت را در هر گوشهای از جهان میتوان مشاهده کرد؛ در آمریکا، در کشورهای اروپایی و حتی در ایران. اما سطح جابجایی خشونت، کنارهگیری و نفرت در هر جامعهای متفاوت است. این مثلث را باید مبتنی بر قالبهای ذهنی جامعه و گروههای نسلی جدیدی دانست که دارای رویکرد انتقادی هستند.
طراحی انتخاباتی
متقی در پاسخ به اینکه چه عوامل ذهنی منجر به شکلگیری این ترور شد و چه تفسیرهایی در خصوص این اتفاق در ایالات متحده وجود دارد، توضیح داد: «دونالد ترامپ ذاتاً یک فرد ماجراجو است و بخشی از حوزه کار ترامپ مربوط به کازینو و باشگاه کشتی کج است. یعنی معروفیت ترامپ به این مرتبط است که موسساتی را اداره میکند که این موسسات مربوط به لایههای پایین جامعه هستند و گروههای پاپیولار در آنجا حضور پیدا میکنند. ترامپ بسیار شیفته کشتی کج است. لذا اکنون این ذهنیت وجود دارد که شاید وضعیت و فضای به وجود آمده یک طراحی انتخاباتی باشد. یعنی نوعی هدایت یک فرد ناراضی برای یک شلیک کور تا در این فضا محبوبیت اجتماعی و انتخاباتی برای ترامپ به وجود بیاید. به خصوص اینکه ذهنیت و الهام گیری ترامپ از رونالد ریگان است.»
او ادامه داد:« ترامپ همواره ریگان را به عنوان چهره محبوب خودش میداند. مسئله ترور در سال ۱۹۸۱ برای ریگان نیز اتفاق افتاد و در انتخابات ۱۹۸۴ وی توانست در ۴۹ ایالت آمریکا، کارتهای الکترال را به دست بیاورد. علت این امر این بود که ریگان توانست نوعی فضای سلبریتی را با قدرت، سیاست و جدال با اتحاد شوروی پیوند بدهد. به نوعی ترامپ هم میخواهد همین الگو را در رابطه با چین، روسیه، ایران و کره شمالی بهکار بگیرد. یعنی به عنوان مثال میخواهد ابتدا یک مرد ۶ میلیون دلاری شود و سپس نقشی را در فضای سیاسی ایفا کند.»
به گفته استاد دانشگاه تهران، بنابراین این ذهنیت که شاید یک برنامهریزی ترور و سازماندهی افرادی که ناراضی بودند برای ترور کور با هدف افزایش محبوبیت ترامپ شکل گرفته باشد نیز مطرح است. زیرا پیروزی انتخاباتی برای ترامپ در این دوره تبدیل به یک امر حیثیتی شده و به نوعی میخواهد انتقام بگیرد و کسی که میخواهد انتقام بگیرد از هر ساز و کار و ابزاری بهره میگیرد تا بتواند مطلوبیت و جایگاه اجتماعی خودش را ارتقا دهد.
پنسیلوانیا برای ترامپ شد
استاد دانشگاه تهران به اهمیت ایالت پنسیلوانیا در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا پرداخت و گفت:«پنسیلوانیا در دوره گذشته در زمره ایالتهایی بود که اگر ترامپ میتوانست آراء آن را به دست آورد، شرایط انتخاباتی تغییر زیادی پیدا میکرد. این تروری که شکل گرفت وضعیت ترامپ را دگرگون کرد. از همه مهمتر اینکه تمامی رسانههای بینالمللی امروز در فضای بحثهای مربوط به ترامپ و ترور و تاثیرش در رابطه با انتخابات قرار گرفتهاند. لذا این ترور توانسته یک موج ذهنی، رسانهای و بینالمللی به وجود بیاورد. طبیعی است که این موج ذهنی در فاصله 4 ماه باقی مانده به رقابتهای انتخاباتی میتواند برای ترامپ شرایطی را ایجاد کند تا در ایالتهایی که رقابتها خیلی متوازن هست، بتواند جایگاه بهتری داشته باشد و در هر ایالت تمامی کارتهای الکترال را به دست بیاورد.»
متقی در ادامه گفت:« وقتی که حوادث غیرمترقبهای شکل میگیرد و فضایی به وجود میآید که فرد در فضا و افکار عمومی در مظلومیت قرار میگیرد، برای او نوع بهینگی و مازاد انتخاباتی هم دارد. یک سری افراد هستند که آرای خاکستری دارند و دستهای هم هستند که رای نمیدهد. در این بین ترامپ میتواند آرای گروههای خاکستری و کسانی که تمایلی به رای دادن ندارند را به دست بیاورد. با توجه به ساختار انتخاباتی آمریکا برخی از مواقع مشاهده میشود که مثلاً ۱۰ هزار تا رای، سرنوشت یک ایالت را تحت تاثیر قرار میدهد و تمام آرای الکترال آن ایالت به فرد پیروز تعلق میگیرد. خیلی از ایالتها از جمله پنسیلوانیا در سال ۲۰۲۰ فضای رقابتی خیلی فشردهای داشتند و طبیعی است که در سال ۲۰۲۴ ترامپ در پنسیلوانیا پیروز خواهد شد.»
بیگانگی با ساختار
در ادامه استاد دانشگاه تهران در خصوص اینکه آیا این اتفاقی که امروز برای ترامپ افتاده با اتفاقی که برای آقای ریگان افتاد قابل مقایسه است، تشریح کرد:« اگر به پیام باراک اوباما یا جو بایدن دقت داشته باشیم، میگویند در کشوری که دموکراتیک است، خشونت و ترور جایگاهی ندارد. بحث اصلی آنها این است که ما رقابت سیاسی میکنیم و به همدیگر بد و بیراه میگوییم، اما این رقابت و بد و بیراه گفتن با این هدف است که انرژیهای مبتنی بر تنفری که در شهروندان هست، اولاً دموکراتیک شود، ثانیاً به صندوق آرا منتقل شود و از همه مهمتر اینکه از فضای خشونت جلوگیری شود. هر کشوری این را میداند که اگر جامعه از صندوقهای انتخاباتی قهر کند، دو وضعیت به وجود میآید، یا انفعال اجتماعی شکل میگیرد و یا نیروهایی که در وضعیت انفعال یا خشونت قرار میگیرند میتوانند جایگاهشان را عوض کنند. بنابراین فضای سال ۱۹۸۱ یا شرایطی که در دورانهای تاریخی دیگری در آمریکا در ارتباط با ترور به وجود آمده، کاملا ارتباط معناداری با نارضایتیهای اجتماعی، جنبشهای اجتماعی و گروههای نسلی دارد که یک نوع بیگانگی با ساختار را تجربه کردهاند.»
کنش پرهیاهو
متقی درباره سیاست انتخاباتی ترامپ و تاثیر این ترور نافرجام بر ادامه رقابت وی با نامزد دمکراتها گفت:«به طور کلی ترامپ از الگوی کنش پر هیاهو استفاده میکند؛ اما بایدن و اوباما از ادبیاتی بهره گرفتند و به نوعی مواضعی را اتخاذ کردند که به هیچ وجه ترامپ نمیتواند از ادبیات آیندهاش به نفع خودش در فضای رقابتها بیش از حد بهره بگیرد. به نظر میرسد حزب دموکرات یعنی اوباما و بایدن مواضع خیلی سنجیدهای را در پیش گرفتهاند. بحث آنها این است که دموکراسی با خشونت معنا پیدا نمیکند و فضای رقابتهای انتخاباتی میتواند انرژیهای نهفته گروههای شهروندی و حتی تنفرشان را از برخی کارگزاران و نخبگان حکومتی کاهش دهد. یعنی تنفر را تبدیل به انتقاد و برگه رای کند.»
منبع: ecoiran-67484