به گزارش اکوایران، مسعود پزشکیان، رئیس جمهور منتخب در نشست با روسای ستادهای اصولگرا، با اشاره به اینکه در دورههای دیگر، انتخابات ریاست جمهوری معمولا با شور و حال همراه بود و رای دهندگان عدهای را با خود به پای صندوق رای میکشاندند، تصریح کرد: متاسفانه این دوره تحریمهای وسیعی در جهت عدم حضور مردم پای صندوق رای وجود داشت.
در ادامه بخشی از سخنان وی آمده است:
-
در دور دوم انتخابات مجلس تنها ۸ درصد حضور پیدا کردند و این مقدار مشارکت خیلی خطرناک بود و در صورتی که حضور مردم در انتخابات ریاست جمهوری هم اینگونه پیش میرفت، شرایط نامطلوبی حاکم و کل نظام زیرسوال میرفت.
-
در این شرایط برخی به من گفتند چرا میگویید آمدهام تا مردم پای صندوق رای بیایند؟ مثل این میماند که شما نیامدید رئیس جمهور شوید، اما من معتقد بودم اگر مردم بیایند بنده رئیس جمهور میشوم پس قطعا باید مردم پای صندوق میآمدند.
-
مردم به نگاه بسته و تمامیت خواه رای ندادند، با توجه به شرایطی که وجود داشت بنده میتوانستم رئیس جمهور نشوم زیرا عدهای بودند که یکسره رای ثابت داشتند. اما به لطف خدا مردم به صحنه آمدند و به آنها رای ندادند.
-
این گروه نگاهی بسته و تفکری تمامیت خواه داشتند و فقط یک گروه و یک جناح را میدیدند و نتیجه فعالیت این گروه بدتر شدن هر روزه روند تمام مسائل کشور بود و کسانی که به نظام پایبند بودند و حتی انقلابیها کنار میکشیدند.
-
وقتی این طیف افرادی مثل ما را نمیپذیرند بقیه را چطور میخواهند بپذیرند. ولی نکته اینجاست که اگر در صحنه هم نباشند ممکلت اداره نمیشود زیرا در واقعیت ممکلت با من تنها اداره نمیشود و این نکته کاملا روشن است. به همین دلیل بنده اعلام کردم که نامه بزنید و افراد را جمع کنید.
-
قرار بود طبق شاخصهها کار را ادامه دهیم و کسانی که نسبت به آن اعتراض دارند؛ یکی از شاخصهها را اضافه یا یکی را حذف کنند و اگر هم شاخص درست است طبق آن افراد را معرفی کنید.
-
بنده به تمام افراد از جمله آقای قالیباف، رضایی و حتی جلیلی هم گفتم افرادتان را معرفی کنید. اگر معتقدید شاخصی ضعیف است شما شاخص دیگری بگویید تا اضافه کنیم. طبق این شاخصها همه افراد را جمع میکنیم و از میان آنها بهترینها را انتخاب میکنیم، با این روش دستمان پر است.
-
با توجه به اینکه ما در این ۴۰ سال طبق یک نظم به افراد سمت ندادیم، امروز دچار یکسری مشکلات شدیم اما در دوره جدید میخواهیم بر طبق شاخص های تعریف شده افراد را انتخاب کنیم. اینکه بنده گفتم حزبی نیستم دلیل بر این نیست که حزب نباید باشد برعکس حزب باید وجود داشته باشد، توسعه اجتماعی با وجود حزبها شکل میگیرد. ما نه تنها باید زبان همدیگر بلکه زبان دنیا را بفهمیم و برای مثال هر فردی به زبانهای بیشتری تسلط دارد توانمندتر است، این به عنوان شاخص توانمندیهای فردی در نظر گرفته میشود.
-
آیا گروههای مهندسین، تجار، صنعت گران و ... با هم یک طبقه واحد دارند؟ و آیا آنها هدف مشخصی برای زندگی کردن دارند؟ یا نه. متاسفانه همه فقط دنبال یکسری منافع هستیم و با سیستم کاری نداریم.
-
کشور ما از نظر اجتماعی به این توسعه نرسیده است و متاسفانه هیچ حزبی نیز به این هدف نرسیده و در این شرایط به بنده هم میگویند چرا حزبی نیستید؟ بنده وارد هیچ حزبی نشدم چون دیدم هیچ حزبی برنامهای ندارد. مجموعه دیدگاهها و افراد باید در حزب با هم جمع شوند و بگویند اگر ما به قدرت رسیدیم؛ مثلا این سیاست آموزش و پرورشی یا درمانی یا خارجی را در این ممکلت پیاده خواهیم کرد.
-
میگویند مشکل در مدیریت کشور است، اصلا مگر این افرادی که روی کار آوردند، مدیر بودند یا علم و حتی مهارت آن را داشتند؟ قطعا اینگونه نبوده است. اصلا کدام بخش را درست کردند و آن مدینه فاضلهای که میگویند، کجا است؟ بنده همینم، صاف و ساده اما آیا شما آن که میگویی هستی؟
واکنش پزشکیان به برخی انتقادها
-
بنده در انتخابات گفتم برنامهام سیاستهای کلی مقام معظم رهبری است و برخیها در انتخابات به بنده گفتند شما برنامه ندارید، و تعریفی هم از برنامه نمیتوانید ارائه دهید، اما قطعا بنده بهتر از آنان میدانم برنامه چیست.
-
بنده دورههای مختلف در انگلستان، آمریکا، سوئیس و ...دیدم و مدیریت هم کردم، پس میدانم برنامه چیست اما شما چگونه خارج از سازمان برای درون سازمان برنامه مینوشتید؟ در کجای دنیا در خارج از یک سازمان برای داخل سازمان برنامه مینویسند و آیا اصلا چنین چیزی امکان پذیراست؟ حداقل یک رفرنس یا یک کتاب معرفی کنید و مدام هم این جمله را تکرار میکردند.
-
طرف میگفت بنده طلا میدهم یا زمین میدهم، این در شرایطی است که ما قانون برنامه و بودجه داریم و طبق این قانون چنین چیزی امکان پذیر نیست بعد شما آن طلا یا زمین را از کجا میخواهید بدهید؟ چرا دروغ میگویید. اینکه اگر بنده رئیس جمهور شوم میتوانم قانون را زیر پا بگذارم و حرفهای خودم را عملی کنم، به نظر شما امکان پذیر است؟
-
مشکل کشور ما از همین نکته ها شروع میشود، اینکه علمی عمل نمیکنیم و بی مبنا و اصول حرف میزنیم، برای گرفتن رای یکسری حرفها میزنیم اینکه عملی است یا نه اصلا مهم نیست، در هم راستا خیلی هم به بنده فشار آوردند که برای گرفتن رای یکسری حرفها بزنم، وعده بدهم اما بنده وعده ندادم.
-
من معتقدم باید متناسب با شرایط تصمیم بگیریم. به همین سادگی نمیتوان نیروی انسانی و رفتار انسانها را تغییر داد. ابتدا باید مهندسی کنیم بعد تصمیم بگیریم. اینکه برخی فکر کنند به بنده دیکته میکنند اشتباه است، بنده شاخصهایی تعیین کردم و طبق آنها تصمیم خواهیم گرفت.
-
وقتی تصمیم گرفتیم کاری انجام دهیم باید طبق آن هدف و آن راه حرف بزنیم و رفتار کنیم و بطور کلی آن راه را برویم اگر کسی نمیخواهد باید کنار برود من اعتقاد دارم باید طبق قانون که میثاق مشترک است رفتار کرد، باهم تصمیم میگیریم که اینکار را انجام دهیم و اگر کسی قبول ندارد باید کنار رود. اگر بخواهیم قانونی را عوض کنیم باید از متخصصان کمک بگیریم. اگر کسی حرفی دارد باید با سند و شواهد علمی حرف بزند و اگر کسی حرفی غیر از این بزند پذیرفته نخواهد شد. نمیتوان با حرف یک نفر توده مردم را بهم ریخت.
-
مگر میشود بدون روابط خارجی رشد ۸ درصدی پیدا کرد؛ بعضی ها طبق کدام دلیل و شواهد علمی این حرف را می زنند. بیش از هزار و چهارصد سال است که اسلام آمده و قرآن را هم داریم، بعد ما این قرآن که حرف خداست را اجرا نمیکنیم، اما بعضیها تا بحث انتخابات میرسد میگویند این برنامه را اجرا میکنیم و به آنجا میرسیم.
همه مشکلات و دعواها سر این است که «من رئیس شوم»
-
بین تئوری و عمل فاصله زیادی وجود دارد. راحت میتوان حرف زد اما موقع عمل میفهمیم به این سادگیها نیست. اصلاحات یک تعبیر روشن دارد اما دلیل اینکه این همه حزب درست کردیم این است همه میخواهند رئیس شوند و با هم دعوا میکنند و زمانی که نمیتوانند به یک فهم مشترک برسند هر کسی یک حزب تشکیل میدهد.
-
همه مشکلات و دعواها سر این است که «من رئیس شوم» و دعوا بر سر نفسانیت است برای همین ما در دولت جدید شاخص تعیین کردیم و هر کسی که بر اساس شاخصها وزن بیشتری دارد بالا میآید و دیگر دعوایی وجود ندارد.
-
مشکل این است که در کار هم کارشکنی میکنیم، اگر با هم باشیم حتی اگر برنامه ضعیف داشته باشیم میتوانیم مشکلات را حل کنیم اما اگر برنامه قویای داشته باشیم اما باهم نباشیم متاسفانه نمیتوانیم به اهدافمان برسیم.
-
خدا خواست و بنده به عرصه انتخابات آمدم وگرنه هیچ پشتوانه مالی، حزبی و قوم و خویشی نداشتم. رقبا از ما بیشتر امکانات داشتند اما خدا خواست و ما آمدیم البته نظر مقام معظم رهبری و دستوراتی که میدادند در رابطه با کنترل صندوقها قطعا تاثیرگذار بود.
-
از ابتدا نیز گفتم که برای رسیدن به حق نمیتوان بدون اصلاحات قدم برداشت. باید مسیر، نگاه و مهارتمان را عوض کنیم و یاد بگیریم که بتوانیم باهم کار کنیم. ما بلد نیستیم به صورت تیمی کار و همدیگر را تحمل کنیم و دائم یک جریان راه میاندازیم.
منبع: ecoiran-67614