به گزارش اکوایران، بیش از نه ماه است که سلطنتهای نفتخیز خلیج فارس تلاش کردهاند تا از درگیرشدن در جنگ اسرائیل علیه غزه و درگیریهای ناشی از آن در سراسر منطقه جلوگیری کنند.
به نوشته میدلایست آی، اکنون به نظر میرسد برخی کشورهای خلیج فارس با مشارکت در یک نیروی حافظ صلح تحت حمایت ایالات متحده در نوار غزه پس از پایان جنگ، در حال نزدیکشدن به جبهه اصلی درگیری هستند.
هفته گذشته و برای دومینبار در یک ماه، امارات متحده عربی خواستار استقرار یک نیروی چندملیتی در غزه برای تأمین امنیت پس از آتشبس دائمی شد. این تصمیم نشاندهنده چرخشی قابلتوجه برای امارات متحده عربی بوده که در ماه می، با قاطعیت در برابر ادعای اسرائیل مبنی بر اینکه ابوظبی میتواند در اداره این محاصره کمک کند، مقاومت کرد.
یک مقام آمریکایی به میدلایست آی گفت: «بحرین، مخالف سرسخت ایران نیز به طور خصوصی اعلام کرده در این نیرو مشارکت خواهد کرد که احتمالاً شامل افسران و درجهداران ارشد خلیج فارس بود که در کنار نیروهای امنیتی فلسطینی کار میکنند».
حضور احتمالی نیروهای خلیج فارس در غزه نشاندهنده تغییر عمیقی برای منطقه خواهد بود و خاندانهای سلطنتی حاکم بر خلیج فارس را در قلمروی ناشناختهای قرار خواهد داد.
تحلیلگران میگویند دهههاست که پادشاهان خلیج فارس به درگیری اسرائیل و فلسطین بیتوجهی کرده تا بر مداخله در کشورهای عربی فقیرتر مانند لیبی، سوریه و یمن تمرکز کنند؛ اما اخیراً بر رشد اقتصادی داخلی خود تمرکز کردهاند. اما حملات ۷ اکتبر حماس و تهاجم خونین بعدی اسرائیل به غزه باعث بازگشت کشورهای خلیج فارس و ایالات متحده به مسئله فلسطین و اسرائیل شد.
یاسمین فاروق، کارشناس خلیج فارس در بنیاد کارنگی برای صلح بینالملل در رویداد مجازی روز پنجشنبه که توسط مؤسسه چتمهاوس برگزار شد، گفت: «قبل از ۷ اکتبر، عربستان سعودی به ترتیبات سیاسی داخلی نحوه اداره دولت فلسطین علاقهای نداشت». او افزود: «اکنون عربستان سعودی به جزئیات علاقهمند است».
راهی بدون هزینه برای محبوبیت در واشنگتن
امارات متحده عربی و بحرین نیز با وعده مشارکت در نیروی حافظ صلح، جایگاه دیپلماتیک خود در واشنگتن را افزایش داده و اهمیت خود به عنوان شرکای ایالات متحده و اسرائیل را برجسته میسازند. اما اکنون با ادامه جنگ، آنها دخالت کمی در این بازی دارند.
پاتریک تروس، سفیر سابق ایالات متحده در قطر گفت: «این اهرمی برای وادارساختن اسرائیلیها به پذیرش آتشبس است. کشورهای خلیج فارس به اندازه کافی احمق نیستند که سربازان خود را برای جنگ با حماس به غزه بفرستند یا پوششی برای اسرائیل باشند تا این کار را انجام دهد. در همین حال، این راهی بدون هزینه برای جلب نظر واشنگتن است».
قبل از ۷ اکتبر، کشورهای خلیج فارس استقلال خود را ایالات متحده از نشان میدادند. جنگ اسرائیل علیه غزه فرصت دیگری به واشنگتن برای جلب نظر آنها داده است.
عربستان سعودی وعده عادیسازی روابط با اسرائیل را در ازای موافقت دولت آمریکا با فروش بیشتر تسلیحات نظامی خارجی به ریاض، یک پیمان دفاعی و همکاری در برنامه صلحآمیز انرژی هستهای سعودی مطرح کرده است. این مذاکرات با آمادهشدن ایالات متحده برای انتخابات ۲۰۲۴ متوقف شده، اما احتمالاً در دستور کار دولت جمهوریخواه یا دموکرات جدید قرار خواهد گرفت.
امارات متحده عربی شریک اصلی ضدتروریسم آمریکاست، اما این رابطه به دلیل اتهامات آمریکا مبنی بر استفاده روسیه از دوبی برای دورزدن تحریمهای غرب و نزدیکی بیش از حد ابوظبی به چین در همکاریهای فناوری و نظامی، تیره شده است. دولت بایدن فروش جنگندههای اف-۳۵ به امارات متحده عربی را به دلیل نگرانی ناشی از چین متوقف کرد.
حسننیت و مشوقها
البته جنگ اسرائیل علیه غزه در خلال جریان ندارد. دیپلماتها و رؤسای دستگاههای اطلاعاتی همچنان در جبهههای دیگر مشغول زد و بند و مصالحه هستند.
به عنوان مثال، مذاکرات در مورد نیروی حافظ صلح با گفتوگوها بین امارات متحده عربی و ایالات متحده در مورد اینکه چه کسی هزینه ارتقا و نگهداری پایگاه هوایی الظفره را پرداخت میکند، همزمان است».
قطر نیز به نوبه خود همزمان با میانجیگری بین اسرائیل و حماس، برای توافقنامه جدیدی به مدت ۱۰ سال جهت تمدید حضور نظامی ایالات متحده در پایگاه العدید مذاکره کرد. حتی بحرین کوچک که میزبان ناوگان پنجم ایالات متحده است، لیستی از خواستهها برای واشنگتن دارد. در سال ۲۰۲۰، آمریکا تعرفههای آلومینیوم علیه منامه وضع کرده بود.
دیوید شنکر، مقام سابق ارشد آمریکایی که اکنون در مؤسسه واشنگتن برای سیاست خاور مشغول است، گفت: «کشورهای خلیج فارس به دنبال دیدن حسننیت از سوی واشنگتن هستند. او افزود: «بحرین هیچ چیز مادی از توافق ابراهیم به دست نیاورد و امارات متحده عربی نیز معامله اف-۳۵ها را از دست داد». او صراحتاً خاطرنشان کرد: «واشنگتن باید برای پیوستن کشورهای خلیج فارس به نیروی حافظ صلح مشوقهایی ارائه کند. این پادشاهیها اینگونه به قضیه نگاه میکنند».
کشورهای خلیج فارس همچنین در حال کسب نفوذ بر اسرائیل و ایالات متحده برای ایجاد یک واقعیت پساجنگ در نوار غزه هستند که امیدوارند از منافع آنها محافظت کند.
امارات متحده عربی بیشترین مانور را روی این بحثها انجام داده و شروطی نیز تعیین کرده است؛ از جمله برقراری آتشبس، تسهیل محاصره نوار غزه توسط اسرائیل و دعوت از تشکیلات خودگردان اصلاحشده برای استقرار نیروهای امنیتی.
آخرین پیششرط حاکی از بلندپروازیهای گستردهتر امارات متحده عربی است. ابوظبی سخت در تلاش بوده تا اطمینان یابد که بدنه حاکم بر نوار غزه دیدگاه امارات را منعکس کند.
میدلایست آی قبلاً گزارش داده بود که امارات متحده عربی قصد دارد کمیته ملی از رهبران فلسطینی و چهرههای تجاری وفادار به محمد دحلان، رهبر سابق فتح را برای اداره غزه تشکیل دهد. امارات امیدوار است که دحلان بتواند جانشین محمود عباس، رئیسجمهور پیر تشکیلات خودگردان فلسطین شود.
رقابت عربی
در حالی که امارات متحده عربی در درخواست تشکیل نیروی حافظ صلح پیشرو بوده، عربستان سعودی نیز بر اهمیت راهحل دو کشوری تأکید کرده است. فیصل بن فرحان، وزیر امور خارجه این کشور در ماه می قاطعانه از این موضع دفاع کرد و گفت: «اسرائیل حق ندارد تصمیم بگیرد که آیا فلسطینیها حق تعیین سرنوشت دارند یا خیر».
شنکر گفت: «رقابتی بین عربستان سعودی، امارات متحده عربی و قطر در حال ظهور است». اختلافات به شکافهایی برمیگردد که پس از بهار عربی، خلیج فارس را به آشفتگی کشاند. از سال ۲۰۰۶، غزه توسط حماس اسلامگرا و ملیگرا با ریشه اخوانالمسلمینی اداره میشود. برای بیش از یک دهه و به درخواست ایالات متحده، قطر میزبان رهبران سیاسی است. این کشور همچنین از طریق شبکه خبری دولتی الجزیره از آرمان فلسطین حمایت کرده و در میان کشورهای خلیج فارس پیشرو در ارائه کمک به فلسطینیهای محاصرهشده در غزه بوده است.
حمایت صریح قطر از فلسطین، در مقابل تصمیمات بعدی امارات متحده عربی و بحرین برای عادیسازی روابط با اسرائیل در چهارچوب توافق ابراهیم که با حمایت آمریکا صورت گرفت، تضاد شدیدی داشته است.
امارات متحده عربی، عربستان سعودی و بحرین نیز به دلیل ریشههای اخوانالمسلمینی حماس که آن را تهدیدی برای حاکمیت خود میدانند، با حماس دشمنند. این سه کشور قبلاً قطر را به دلیل روابطش با اخوانالمسلمین و دلایل دیگر، تحریم و محاصره کرده بودند.
از آن زمان، عربستان سعودی و قطر دوباره روابط خود را عادیسازی کردهاند. قبل از ۷ اکتبر، ریاض حتی میزبان اسماعیل هنیه و خالد مشعل، رهبران ارشد حماس بود. این دیدار با از سر گیری روابط دیپلماتیک با ایران، همزمان شد. اما روابط بین امارات متحده عربی و قطر همچنان سرد است. امارات همچنین برای نفوذ در یمن و سودان با عربستان سعودی رقابت دارد.
مایکل میلشتاین، رئیس سابق امور فلسطین در اطلاعات نظامی اسرائیل گفت: «برای امارات متحده عربی، بازیگر اصلی بودن در فردای پس از جنگ غزه، به معنای بیرونراندن قطر از عرصه فلسطین است. امارات متحده عربی میخواهد دیانای عرصه فلسطین را تغییر دهد، اما سادهلوحانه نیز به قضیه نمینگرد».
با وجود تنشهای باقیمانده، خاورمیانه سال ۲۰۲۴ همان منطقهای نیست که در دوران بهار عربی بود که قدرتهای خلیج فارس بر سر ماهیت حکومت با هم رقابت میکردند. امروزه عربستان سعودی، قطر و امارات متحده عربی همه در تلاشند تا اقتصاد خود را از وابستگی به سوختهای فسیلی متنوع کنند.
تروس گفت: «ادعای اینکه خلیج فارس از خلال در غزه و بازگشت حماس به قدرت میترسد، ترسی کاملاً اغراقآمیز در غرب و اسرائیل است. ترس بزرگتر در میان حاکمان، خشم مردم آنها نسبت به بمباران فلسطینیها توسط اسرائیل است».
مدل حزبالله
ملوک خلیج فارس ماهها شاهد بمباران نوار غزه توسط اسرائیل بودند، اما دیدند که حماس از زیر آوارها بیرون آمده و حملات چریکی چشمگیری علیه اسرائیل انجام میدهد. کارشناسان میگویند آنچه در بین قدرتهای بزرگ و رؤسای سازمانهای اطلاعاتی خلیج فارس در حال رخداد بوده، شاید پذیرش حماس باشد.
بدر السیف، استاد دانشگاه کویت گفت: «روایتهای اسرائیلی و خلیجفارسی درباره نیروهای حافظ صلح بسیار متفاوت است. کشورهای خلیج فارس میدانند که نقش اصلی را در بازسازی غزه ایفا خواهند کرد و به همین دلیل باید نقشی قویتر در فردای پس از جنگ برای رسیدن به یک راهحل دائمی در هماهنگی با فلسطینیها و جامعه بینالمللی ایفا کنند».
سیف گفت که حاکمان خلیج فارس میدانند که حماس جایی نمیرود و در صورت اعزام نیروهای حافظ صلح، با این گروه بر اساس «قواعد درگیری مشخص» تعامل خواهند کرد.
حماس علناً حضور هر نیروی بینالمللی در غزه را رد کرده، اما میگوید از تشکیل یک دولت وفاق فلسطینی در غزه حمایت خواهد کرد. هفته گذشته، این گروه در توافقی که توسط چین میانجیگری شد، با فتح (حزب اصلی سکولار سیاسی در تشکیلات خودگردان) برای تشکیل دولت وفاق توافق کرد.
یکی از مزایای دحلان برای امارات متحده عربی این بوده که او با مقامات حماس ارتباط دارد. یک تحلیلگر فلسطینی که خواست نامش فاش نشود، گفت که احتمالاً حماس منافع خود را در اجازهدادن به نیروی حافظ صلح عرب در غزه ببیند. این تحلیلگر گفت: «نوار غزه توسط اسرائیل نابود شده است. حماس علاقهای به پاکسازی ویرانیهای ایجادشده توسط اسرائیل ندارد. آنها باید نفوذ خود را حفظ کرده، اما حکومت نکنند. حماس با وجود تشکیلات خودگردان فلسطین تحت ریاست عباس، پذیرای نیروهای حافظ صلح خواهد بود».
حماس میگوید هیچ برنامهای برای خلع سلاح رزمندگان گردانهای القسام ندارد و مقامات آگاه از مذاکرات درباره نیروی حافظ صلح میگویند که امارات متحده عربی و بحرین هیچ برنامهای برای خلع سلاح این گروه ارائه نکردهاند.
یک مقام ارشد آمریکایی گفت: «غزه به حماس ورژن ۲.۰ تعلق خواهد داشت. حماس به چیزی شبیه حزبالله تبدیل میشود؛ یک بازیگر مسلح خارج از دولت که میتواند دولت را به خاطر شکستهایش سرزنش کند».
میلشتاین نیز ضمن موافقت با این سخن، گفت: «کسانی که درباره خلال قدرت در غزه صحبت میکنند، دچار توهم هستند. حماس قدرت غالب در غزه است. حتی اگر نیروهای حافظ صلح وارد شوند، آنها پوشش آرایشی برای حماس خواهند بود».
منبع: ecoiran-68336