خبرگزاری ایمنا؛ زینب اصغریان، کارشناس مسائل بینالملل در یادداشتی نوشت:
در سالگرد عملیات تاریخی توفان الاقصی، تمام معادلات منطقه به سرعت در حال تغییر است. دیگر شرایط جاری در سال گذشته، حکمفرما نیست و از پایبندی به «پیمان آبراهام» نیز سخنی به میان نمیآید. یک سال قبل، هیچکس تصور نمیکرد که ماههای آینده، چنین تحولات بنیادین و استراتژیکی دامن سیاستهای تحمیلشده به منطقه را بگیرد و نظم کنونی غرب آسیا را به چالش بکشاند. حتی اصول نهفته در رفتار جبهه مقاومت با روزهای اول جنگ تفاوت چشمگیری نشان میدهد. طرح کنونی، استراتژی حلقه آتش است که مراکز اصلی جبهه مقاومت همزمان در ۶ جبهه مشغول پاسخگویی به جنایات رژیم صهیونیستی باشند. البته خسارات وارده در طول یک سال، بسیار سهمگینتر و ترور فرماندهان ارشد جبهه مقاومت در روز روشن و در وحشیانهترین حالت ممکن، صدای همفکران نتانیاهو را به اعتراض بلند کرده است. از زمانی که پای جنگ و تجاوز به لبنان باز شده، در غیراخلاقیترین حالت ممکن، جنایات بیسابقهای رقم خورده است که از جمله آن انفجارهای تروریستی پیجرها و منهدم کردن وسایل ارتباطی از جمله لپتاپ و تلفنهای همراه لبنانیان بود که در یک آن، چشم و دست و پا و شکم هزاران انسان را کور و قطع کرد و از هم درید. از همه تلختر، ترور سفاکانه سید جبهه مقاومت، نصرالله عزیز با فرود آوردن ۸۵ تن بمب و سموم شیمیایی بر قلب ضاحیه بود که منجر به شهادتشان شد.
ترورهای سنگین و متوالی اخیر در کنار شهادت دکتر اسماعیل هنیه، از طراحان اصلی عملیات ۷ اکتبر در تهران نیز خارج از تصور بود و در این میان واکنشها فراوان و محکومیتها دوچندان بود اما آنچه اینک اهمیت مضاعف پیدا کرده، محوری شدن نقش لبنان در تحولات منطقه است. باز شدن پای ایران به تلآویو پس از عملیاتهای تاریخی «وعده صادق ۱ و ۲»، افسانه غیرقابل نفوذ بودن دژ اسرائیل را در هم شکسته و زنگ خطر به آتش کشیده شدن سرزمینهای اشغالی را به صدا درآورده است. تحلیلگران آمریکایی نیز از زاویهای دیگر، نظرات قابل تأملی دارند که به برخی از محتوای واکنشهای آنها اشاره میکنیم.
* شخصیت برجسته سید حسن نصرالله
روزنامه آمریکایی نیویورک تایمز ۱ ۲ اکتبر ۲۰۲۴ در واکنش به ترور سیدحسن نصرالله مینویسد:
«نگرشها نسبت به نصرالله پس از مرگ [شهادت] او در خاورمیانه مثبتتر به نظر میرسد که تا حدی نشاندهنده خشم مردم نسبت به اسرائیل است. سیدحسن نصرالله که ۳۳ سال رهبری حزبالله را بر عهده داشت، شخصیت برجستهای در سراسر خاورمیانه بود. حمایت از آقای نصرالله، یک مسلمان شیعه، در کشورهای عربی سنی در اواسط سپتامبر، زمانی که خطاب به حماس - یک گروه سنی - نامه حمایتی از یحیی سنوار، منتشر کرد، به اوج خود رسید».
واشنگتن پست۲ نیز پس از ترور وحشیانه دبیرکل حزبالله لبنان مینویسد: «با عملیات ۷ اکتبر، نتانیاهو به خاطر نارسایی عظیم امنیتی رخ داده، بشدت دچار کاهش محبوبیت شد. به نظر میرسید رقبای او آماده بودند تا او را در لحظه آخر برکنار کنند. با طولانی شدن جنگ اسرائیل علیه حماس در غزه، دهها گروگان اسرائیلی در اسارت حماس باقی ماندند و نتانیاهو متوجه اختلافات داخلی شد. گروههای جامعه مدنی و خانوادههای گروگانها به خیابانها آمدند و اعتراض کردند. از سوی دیگر ویرانی غزه، تلفات سرسامآور ناشی از بمبارانهای اسرائیل و فاجعه انسانی ناشی از جنگ، افکار عمومی جهان را علیه اسرائیل برانگیخت. نتانیاهو هدف حکم بازداشت دادگاه کیفری بینالمللی قرار گرفت اما تحولات دراماتیک و آتشبازی او درهفتههای اخیر یک نقطه عطف برای نخستوزیر حیلهگر اسرائیل محسوب میشود. موشکهای ایران در روز سهشنبه بر اسرائیل بارید و بخش اعظم مردم را به پناهگاهها فرستاد. نتانیاهو در آخر هفته گفت: «این روزها، اوقات مهمی است. ما برندهایم». نظرسنجی اخیر پس از حملات ۲ هفتهای که منجر به کشته شدن فرماندهان ارشد حزبالله از جمله نصرالله (و بیش از ۱۰۰۰ نفر دیگر در محلههای پرجمعیت حومه بیروت) شده از دید مردم اراضی اشغالی، امری مطلوب به نظر میرسد.
بر اساس نظرسنجی کانال ۱۴ اسرائیل و N12 News در هفته جاری، پاسخدهندگان، رفتار نتانیاهو در جنگ را این بار - پس از ترور فرماندهان حزبالله - «خوب» ارزیابی کردهاند».
* انتقام بازدارنده ایران و غافلگیری رژیم
فارین پالیسی در مقاله خود به قلم ولی نصر پس از تحولات اخیر منطقه نوشته است :۳ «در روز نخست اکتبر، برای دومین بار در سال جاری، ایران با پرتاب رگباری از موشکهای بالستیک - حدود ۲۰۰ موشک - اسرائیل را نشانه گرفت. حمله این بار شامل موشکهای پیشرفتهتر و با پیشاخطار کمی بود. این موشکها نشاندهنده اراده و توانایی ایران برای حمله به اسرائیل و نفوذ به سیستمهای دفاعی آن بود، بنابراین این یک نقطه عطف بزرگ در جنگ یک ساله غزه، همچنین امنیت و ثبات گستردهتر خاورمیانه در آینده است. مهمترین دلیل این حمله، انتقامجویی بود. ایران مدعی شد به ترور اسماعیل هنیه رهبر حماس توسط اسرائیل در تهران در ماه ژوئیه و قتلهای اخیر رهبر حزبالله سیدحسن نصرالله و ژنرال عباس نیلفروشان از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در بیروت پاسخ داده است. فراتر از انتقام سخت، تهران به احتمال زیاد امیدوار بود پس از یک دست موفقیتهای چشمگیر نظامی و اطلاعاتی در لبنان که به حزبالله لطمه وارد کرده، اقدامی بازدارنده در برابر اسرائیل ایجاد کند».
مؤسسه آمریکایی هادسون۴ هم ۲ اکتبر ۲۰۲۴ در یادداشتی با مروری بر پیامدهای تاکتیکی و استراتژیک حمله موشکی بالستیک ایران در اول اکتبر علیه اسرائیل مینویسد: «حمله موشکی در مقیاس بزرگ علیه اسرائیل در اول اکتبر، تلاشی حیاتی برای به دست آوردن مجدد سلطه در منطقه توأم با تنش است. این حمله با حمله ۱۳ آوریل (وعده صادق ۱) متفاوت بود. این بار، ایران به جای یک بسته حمله ترکیبی از پهپادها، موشکهای کروز و موشکهای بالستیک، صرفاً از موشکهای بالستیک استفاده کرد که با حداقل هشدار به اسرائیل همراه بود. این بار سپاه غافلگیری را در اولویت قرار داد و بسته حمله برقآسا را انتخاب کرد که تنها از موشکهای بالستیک میانبرد با سرعت مافوق صوت و قابلیتهای کوتاه پرواز برونجوی تشکیل میشد. ۲ ناوشکن کلاس Arleigh Burke از نیروی دریایی ایالات متحده، USS Bulkeley و USS Cole نیز ۱۲ فروند رهگیر را از مواضع خود در شرق دریای مدیترانه به سمت پرتابههای ایرانی شلیک کردند. سپاه از موشکهای «خیبرشکن»، «عماد»، «قدر» و احتمالاً «فتاح ۱» استفاده کرده است. ایران همچنین اعلام کرده که حملاتش حداقل ۳ پایگاه نظامی اسرائیل را هدف قرار داده و یکی از آنها پایگاه هوایی نِواتیم است که تجهیزات جنگ هوایی شامل نسل پنجم F35I و مقر موساد را میزبانی میکند».
* شکست رژیم در غزه همراه با شکست داخلی
اما متفاوتترین تحلیل مربوط به فارن افرز است که در مقاله مفصلی به تاریخ ۴ اکتبر ۲۰۲۴ مینویسد :۵ پارادوکس شکست اسرائیل؛ چگونه موفقیت نظامی، باعث شکست سیاسی میشود؟
آلوف بن ضمن انتقاد از نتانیاهو معتقد است: «ارتش و سرویسهای اطلاعاتی اسرائیل، بنیامین نتانیاهو نخستوزیر اسرائیل و عموم مردم همگی بر این باور بودند که مرزهای مستحکم جنوبیشان آنقدر غیرقابل نفوذ و توازن قوا آنقدر برای اسرائیل مطلوب است که حماس هرگز یارای به چالش کشیدن وضعیت موجود را ندارد اما حماس آن را به چالش کشید! در روزها و هفتههای پس از آغاز حمله ویرانگر - ۷ اکتبر- سخن رایج در میان اسرائیلیها این بود که «همه چیز تغییر کرده است». این حمله، اعتماد به نفس اسرائیلیها را از بین برد و باورهای دیرینه درباره امنیت، سیاست و هنجارهای اجتماعی آن را متزلزل کرد. رهبری نیروهای دفاعی اسرائیل تقریباً یکشبه اعتبار خود را از دست داد، زیرا نتوانست از حمله خارجی جلوگیری کند. حتی با اشغال حدود یکسوم از خاک غزه توسط ارتش اسرائیل هم، برای بسیاری از اسرائیلیها، وضعیت فعلی مانند شکست به نظر میرسد. بهرغم بسیج کامل و حمایت تقریباً تزلزلناپذیر دولت ایالات متحده، ارتش اسرائیل - که هنوز تحت فرمانی مشابه در ۷ اکتبر بود - نتوانسته است پیروز شود و یحیی سنوار، رهبر حماس نیز تسلیم نشده است. بر اساس اظهارات عمومی نتانیاهو، حدود ۱۰۰ گروگان اسرائیلی در غزه مفقودند که حدود نیمی از آنها هنوز هم زنده هستند. این رکود فاجعهبار، همراه با انزوای جهانی فزاینده برای اسرائیل و چشمانداز اقتصادی هر روز تیرهتر، به احساس ناامیدی درونی و ملی کمک میکند».
تحلیلگر اندیشکده وزارت خارجه آمریکا در این باره اظهار میکند: «با حمله به لبنان و ترور نصرالله، بسیاری از تفسیرهای رسانهای جریان اصلی اسرائیل، گسترش خصومتها علیه شمال اسرائیل را به عنوان یک فرصت معرفی میکنند اما همانطور که جنگ غزه بسیاری از واقعیتهای تهدیدآمیز اساسی اسرائیل را که اسرائیلیها ادعا میکردند، تغییر نداد، وضعیت در این جبهه جدید نیز تغییر نخواهد کرد؛ مگر آنکه اسرائیل با تغییرات عمیقتری مواجه شود که باید در سیاست داخلی خود و در نوع برخورد با فلسطینیها ایجاد کند». این اندیشکده آمریکایی با لحن انتقادی بیشتری ادامه میدهد: «جنگ چندجانبهای که اکنون اسرائیل درگیر آن شده، بروندادی از یک جنگ درونی است؛ جنگی که توسط نخستوزیر نتانیاهو برای تغییر هنجارها و نگرشهای داخلی اسرائیل برپا شده است. نتانیاهو خود را در موقعیتی سیاسی قرار داده و تصمیماتش باعث شده افراد زیادی گروگان گرفته شوند. حالا او به دنبال گروگان گرفتن مردم اسرائیل است».
فارن افرز در انتهای مقاله مبسوط خود مینویسد: «هدف اعلام شده اسرائیل به عنوان یک کشور رژیم یهودی، سرزمینی گسترده از رودخانه تا دریا بود اما امروز احزاب اپوزیسیون صهیونیستی به جد خواستار برکناری نتانیاهو هستند و جرأت نمیکنند پرچم صلح و همزیستی با فلسطینیان را به اهتزاز درآورند. این حوادث درحالی رخ میدهد که اسرائیلیها به سمت پذیرش آپارتاید نهادینهشده و جنایاتی عمیقتر در کرانه باختری، اشغال دائمی غزه و شاید جنوب لبنان و خودکامگی رو به رشد در مرزهای داخلی سوق داده میشوند».