به گزارش خبرگزاری ایمنا، هیچ ناشر، نویسنده و شاعر و فعال حوزه کتاب و کتابخوانی در ایران وجود ندارد که به نگاه نافذ و ویژه رهبر انقلاب نسبت به کتاب آشنا نباشد؛ تقریباً همه فعالان این حوزه به یقین میدانند که عالیرتبهترین شخصیت کشورمان یعنی رهبر انقلاب هیچ روزی را بدون مطالعه و کتاب سپری نمیکنند و شاید بیشترین تاکید معظمله درخصوص فرهنگ معطوف به کتاب است تا جایی که میفرمایند، «من اگر بدانم هر روز یک ساعت باید حرف بزنم و نتیجهاش این باشد که مردم کتابخوان بشوند، حاضرم روزی یک ساعت و نیم حرف بزنم!»
رهبر معظم انقلاب در تازهترین سخنانی که درباره کتاب در جمع دیدار دستاندرکاران همایش بینالمللی «جعفر بن ابیطالب» ۲۹ مرداد ۱۴۰۳ داشتهاند، میفرمایند: یکی از نواقص کار ما تولید کتاب است. حالا شما میفرمایید که کتاب میرود در کتابخانه، [امّا] بنده عرض میکنم کتاب ماندگارترین اثر هنری است؛ یعنی بقیّه چیزها گذرا است، [امّا] کتاب میماند و صد سال، دویست سال از کتاب میشود استفاده کرد. اگر کتاب را خوب تدوین کنیم، خیلی مهم است. کتاب است که فرهنگ را منتقل میکند از یک نسل به نسل دیگر و به نظر من، روی کتاب خیلی باید تکیه کرد؛ منتها کتابِ خوب باید نوشت، کتابِ باکیفیّت باید نوشت تا بماند و مورد استفاده قرار بگیرد و کهنه و منسوخ نشود. و فیلم هم لازم است.
پس از طرح دغدغهای که از سوی رهبر معظم انقلاب اسلامی درخصوص ضرورت تولید کتابِ خوب صورت گرفت، برای بررسی وضعیت تولید کتاب و نشر و کتاب به سراغ سید مهدی شجاعی رفتیم؛ او نویسنده، فیلمنامهنویس و روزنامهنگار معاصر ایرانی و صاحب کتابهای پرمخاطبی نظیر «رزیتا خاتون» و «غیر قابل چاپ» است. شجاعی از جمله نویسندگان پرکار در حوزه ادبیات آئینی به شمار میرود و به همین جهت، از نگاه برخی، لقب «پدر ادبیات آئینی» به او داده شده است.
شجاعی که سال ۱۳۳۹ در تهران به دنیا آمده است. دوران دبیرستان را در رشته ریاضی و فیزیک سپری کرده است. او سال ۱۳۵۶ وارد دانشکده هنرهای دراماتیک تهران شد. در ابتدا گرایش کارگردانی را برای ادامه تحصیل انتخاب کرد، اما پس از گذشت حدود سه سال، گرایش خود را به نمایشنامهنویسی و ادبیات دراماتیک تغییر داد. همچنین با وجود آنکه واحدهای مهم و اساسی رشته علوم سیاسی را نیز گذرانده بود، از تحصیل همزمان در این رشته نیز انصراف داد و بر نویسندگی و داستاننویسی متمرکز شد.
با وجود اینکه رشته تحصیلی سید مهدی شجاعی ادبیات نمایشی بوده و چندین نمایشنامه نیز منتشر کرده است، او در حوزهها و ژانرهای مختلف دارای آثار متعددی است. از سید مهدی شجاعی مجموعه داستانهای کوتاه و بلند از جمله «غیر قابل چاپ» و «سری که درد… میکند» به چاپ رسیده است. «دیروز بارانی»، «پدر»، «چشم خفاش»، «تیر چراغ برق» از فیلمنامههای نوشتهشده توسط سید مهدی شجاعی هستند که با همراهی کارگردانانی نظیر مجید مجیدی و بهزاد بهزادپور به صورت اثر سینمایی درآمدهاند. با این مقدمه میتوان تحلیل شجاعی را بخاطر سابقهی دیرینه ایشان در حوزه مطبوعات، فیلمنامهنویسی و داستان و دیگر فعالیتهایشان در کتاب مهم دانست.
ضرورت حفظ حریت قلم
سید مهدی شجاعی با تاکید بر اینکه زبان شعر و ادب در راستا و تَبْع پیامبران تلقی شده است، به تشریح اهمیت کتاب و کتابخوانی میپردازد و به خبرنگار ایمنا اظهار میکند: وقتی حقایق الهی به وسیله قلم بیان میشود، این معنا متجلی میشود که طبعاً همان چیزی است که سایه از پردهی پیغمبری است.
وی به مختصات نویسندگی میپردازد و دراینباره میافزاید: این حرفهایی که مطرح میکنم، تجربیاتی است که طی سالها جمع شده است که خطاب به اهالی قلم است. یکی اینکه کسی که قلم از سوی خداوند به او مرحمت شده است، این انسان، انسانِ ویژهای است. از هرچند میلیوننفر خداوند به یک نفر این هنر را مرحمت میکند پس این یک موهبت است. و من باورام این است که حتی برای کسی که اعتقادی به خداوند و معارف الهی نداشته باشد، باز هنری که او خلق میکند از آسمان میآید؛ چون هنری چیزی است که باید از آسمان بیاید پس یک موهبت آسمانی است لذا اگر انسان از این منظر نگاه کند باید متوجه باشد که هنر را در همان مسیری صرف و ارزیابی کند که به او عطا شده است چراکه توجه به صاحب این نعمت اولین شرط حقشناسی و نمکشناسی است.
نویسنده «پدر عشق و پسر»، قلم را به مثابه محراب میداند و عنوان میکند: در محراب جز عبادت و بندگی و عبودیت کار دیگری نمیشود کرد و نباید کرد و اگر کسی در محراب نماز بخواند درحالی که برای به چشم آمدن باشد، شرک است. بنابراین یکهشناسی و توجه به کسی که این نعمت [قلم] را به ما داده است، حرف اصلی و اول است. به تَبَعَه همین حفظ حریت و آزادی قلم مهم است که ما قلم را به هر قیمتی نفروشیم. این نفروشیم باز از آن بابهایی است که مثنوی هفتاد من کاغذ است که نفروشیم یعنی چه و حفظ این حُریت قلم به چه معناست.
شجاعی در توصیهای با تاکید بر اینکه نباید به کم راضی شد، میگوید: نویسنده و اهل قلم نباید به کار دمدستی و ساده راضی باشد؛ این نکته خیلی مهمی است که، «هر چه در این پرده نشانت دهند گر نستانی بِه از آنت دهند». قائده این است که شما وقتی به کم راضی نشوید، موهبتی که از بالا میرسد در این بخش بخصوص این موهبت برتر خواهد بود. سلیمی تهرانی در این خصوص میگوید، «مرا معانی کوتاه، دلپسند نباشد. چو کر نمیشنوم تا سخن بلند نباشد»؛ این ایهام در این نکتهی ظریفی است که اشارهای به منبع تذیهی ما دارد یعنی آنچه میشنویم را به آن دقت کنیم که ورودیهایمان، ورودیهای مهمی باشد که امام حسن (ع) میفرمایند، «عجب دارم از آنها که به غذای جسم خود میاندیشند؛ امّا به غذای روح خود نمیاندیشند، خوراک ناراحت کننده از شکم دور میدارند؛ امّا قلب خود را با مطالب هلاکتزا آکنده میکنند.» و این یکی از آسیبهایست که درحال حاضر به شدت با آن روبرو هستیم.
تیراژ کتاب از ۲ هزار تا ۲۰۰ عدد
وی آگاهیبخشی را یکی از رسالتهای مهم نویسنده میداند، و تاکید میدارد: یعنی هنر برای هنر و هنر برای سرگرمی و هنر برای اهداف دیگر و یا اینکه رسالت هنرمند این است که درد جامعه را بشناسد و جلوتر از جامعه حرکت کند. در سابق چیزی به اسم راید قبیله وجود داشت و آنگاه که کاروان حرکت میکرد او جلوتر بود و اگر خطر و مشکلی وجود داشت، گوشزد میکرد که معمولاً آدم با ارزشی بود؛ به نظر من نویسنده و هنرمند چنین جایگاهی دارد و باید تشخیص دردها و مسائل جامعه را زودتر از دیگران بدهد و به فکر درمان باشد. صرف تشخیص درد موضوعیت دارد، ولی اگر بعد از آن و در کنار آن برنامهای ارائه شود که راهکار است، از رسالتهای هنرمند است.
نویسنده «کشتی پهلو گرفته» عنوان میکند: یکی از مسائل مهمی که هنرمند نباید دچار آن شود، این نکته است که هنرمند برخلاف عوام نباید تحت تأثیر جو قرار واقع نشود. در این فضا اگر قرار باشد، نویسنده حرفهای رسمی را تکرار کند، دیگر این هنرمند جایگاه خود که روشنگری داشته باشد را نمیتواند داشته باشد. یکی از هنرهایی که طی این سالها رقم خورده است، رساندن تیراژ کتاب از ۱۰ یا ۲۰ هزار به ۲۰۰ عدد است. این روش و منش مبتنی بر عوامل مختلف است ولی در هر صورت جایگاه نویسنده مهم است و باید جایگاهی باشد که اولاً حُریتِ خودش را نفروشد یعنی خودش را براساس همان عهد اولیه مطیع و تابع حقیقت بداند؛ هرچند هم هزینه داشته باشد درحالی که نویسندگان مختلف میتوانند سفارشی نویسی کنند و کتاب با تیراژهای بالا منتشر کنند اما نویسنده متعهد پای عهد خود و حقایق میایستاد و این حُریت آن چیزی است که ما امروز به شدت به آن نیاز داریم. این مسئله واقعاً هزینه دارد چون نمیشود کسی حریت داشته باشد و بتواند مانند دیگران بتواند زندگی کند.
شجاعی، سیاستهای فرهنگی را مورد نقد قرار داد و عنوان میکند: آگاهی دادن به مردم توسط هنرمند نویسنده رقم میخورد هرچند فضا فضای مناسبی نیست و در این شرایط بیشترین لطمه را اهل فرهنگ و هنر میخورد. شرایط نشر کنونی برای نویسندهای که نوقلم است موجب بیانگیزی میشود و کسی دغدغه تیراژ کتاب که به ۲۰۰ رسیده است را ندارد و قیمت کتاب برای کسی مسئله نشده است که در نهایت موجب حذف کتاب از سبد خانوار شده است. این دغدغهها وجود ندارد و هنرمند با این نکات توجه کند و حرف حقیقت را به هر قیمت بزند. و اگر بیان حقایق مهم باشد اگر این حقیقت را شخص دیگری بیان کند من هم باید به همان اندازه خوشحال شوم و دنبال این نباشم که اسم و نام و شهرت من نباشد.
نویسنده «دیروز بارانی» ادامه میدهد: یک نویسنده واقعاً اگر با هدف آگاهیبخشی قلم به دست گرفته باشد، خوشحال میشود زمانی که متوجه شود کس دیگری بتواند بخشی از این راه را برود و دلیلی ندارد که حسادت و کوتاهنظری صورت گیرد. ما در بحث فرهنگ دچار آسیب جدی هستیم؛ کسی حواسش به این مسئله نیست و دغدغه آن را ندارد درحالی که روز به روز در این مسئله شیب نزولی دارم. اینکه یک کتاب فاخر با مفاهیم متعالی با ۲۰۰ نسخه منتشر میشود، فاجعه و اتفاق تلخی است! درحالی که اگر در بین مدیران فرهنگی هزار نفر اهل کتاب وجود داشت باید تیراژ کتاب حداقل هزار نسخه بود ولی نیست. البته عواملی مانند فرهنگ شفاهی و فضای مجازی در این امر دخیل است اما اصل قضیه سیاستگذاریهاست که مقوله کتاب اصل نیست.
سیاستهای غلط مسبب وضعیت کنونی کتاب
سارا عرفانی از نویسندگان و فعالان حوزه نشر است که بخاطر فعالیت گسترده خود در حوزه نویسندگی و آموزش و انتشار کتاب در جریان شرایط کتاب است و در این خصوص به خبرنگار ایمنا میگوید: بهنظرم وضعیت کنونی کتاب اینکه میزان عنوان کتابهای در این سالها افزایش داشته است اما همواره مخاطبانمان از فضای فرهنگی دور میشوند یک تلنگر است که باید مورد تأمل قرار گیرد و نشان میدهد مسیر را اشتباه رفتهایم.
وی با طرح این سوال که به چه قیمتی باید کتاب نوشت، معتقد است: چرا در این سالها با اینکه کتابهای بیشتری نوشته میشود اما توجه و اقبال نوجوانان و جوانان به این مقولات کمتر میشود و نمیتوانیم الگوهای خوب و ملموسی را به آنها معرفی کنیم؟! کجای راه را اشتباه میرویم؟! به نظرم باید به این موضوع به صورت جدی فکر کنیم.
این نویسنده تغییر سیاستگذاریهای فرهنگی درخصوص ادبیات را ضروری میداند و تاکید میکند: به نظر میرسد کارکرد کتابهای داستان از رسالت اصلی که باید داشته باشند، دور میشوند و نکند این کتابها تنها با نگاه آمار و ارائه ارقامشان اهمیت پیدا کند و چاپ شود.
عرفانی علت کم تأثیر شدن برخی آثار ادبیات داستانی را کیفیت آنها میداند و ادامه میدهد: از طرفی قراردادهای خیلی نازلی با نویسندگان آنها منعقد میشود و این یعنی نویسنده دیده نمیشود و با این قراردادها این تلقی منتقل میشود که این کتاب که مینویسند خیلی برایمان مهم نیست و نتیجه نهایی بیتاثیر شدن آنهاست. شرایط سفارش کتاب در کشورمان درحالی است که کتاب «جنگ و صلح» یک کتاب سفارشی بوده است که به یکی از کتاب مهم تاریخ تبدیل شده است پس چرا درباره دفاع مقدس حتی اگر قرار باشد اثری را سفارش دهیم، کتابی تأثیرگذار را خلق نمیکنیم تا دل مخاطب را همراه کند و جای اینگونه کتابهای تأثیرگذار خالی است لذا باید نگاه جدیدی به این عرصه داشت.
به گزارش ایمنا، در شرایط سخت اقتصادی که دغدغه و اولویت خانواده به تأمین اولیههای خانواده معطوف میشود، اولین چیزی که از سبد خانوار حذف میشود مقولات فرهنگی و تفریحی است. کتاب، سینما، تئاتر و موسیقی همه از مؤلفههای یک جامعه فرهنگی است. در شرایطی که تنگناهای اقتصادی موجب حذف بسیاری از این مقولات مهم از خانوار میشود، باید سیاستمداران و دستگاههای اصلی مدیریت فرهنگ و هنر کشور بستههای فرهنگی متناسب را جایگزین کنند.
ظرفیت نهاد کتابخانههای عمومی کشور که شعب آن در تمام شهرها و حتی بسیاری از روستاهای کشور گسترده شده است میتواند با ابتکارات و طرحهای خلاقانه جایگزین این خلاءها قرار گیرد و پوشش دهنده وضعیت موجود شود. اختصاص یارانههای خرید کتاب فصلی برای حفظ اقتصاد نشر و چرخه این صنعت مهم البته یک امر ضروری است که نباید از آن غفلت کرد. توسعه نمایشگاههای استانی و شهرستانی و توجه ویژه به کتابفروشیها و کاهش قیمت تمام شده کتاب در این زمینه مؤثر خواهد بود.