یکشنبه، 14 اردیبهشت 1404
ایده خبر » ورزشی » تیغ منازعات سخت خارج از میز مذاکرات نرم!

تیغ منازعات سخت خارج از میز مذاکرات نرم!

کد خبر: 19962

مهم‌ترین عناوین روزنامه‌های امروز _یکشنبه چهاردهم اردیبهشت_ را در ادامه می‌خوانید.

به گزارش خبرگزاری ایمنا، رسانه‌های آزاد، روزنامه‌ها و مطبوعات در هر جامعه‌ای از ارکان توسعه و دموکراسی به‌شمار می‌آید، بر این اساس خبرگزاری ایمنا، مرور عناوین مطبوعات کشور را به‌صورت روزانه در دستور کار خود دارد.

روزنامه ایران در صفحه نخست امروز خود با تیتر «چرا کرملین از مذاکرات ایران و آمریکا حمایت می‌کند؟» نوشت: «دور تازه مذاکرات غیرمستقیم ایران و آمریکا در حالی آغاز شد که به نظر می‌رسد دیپلمات‌های دو کشور ارتباط تنگاتنگی با مقام‌های روسی در رابطه با این گفت‌وگوها دارند. چرا این ملاقات‌ها اهمیت دارند و چرا طرفین به این گفت‌وگوها نیاز دارند؟

نقش روسیه در روند مذاکرات هسته‌ای ایران و ایالات متحده تحت تأثیر مجموعه‌ای از عوامل کلیدی قرار دارد. از سال ۲۰۰۶، روسیه به طور فعال در گفت‌وگوها و مذاکرات هسته‌ای ایران شرکت داشته است؛ هم در چهارچوب گروه ۱+۵ و هم به عنوان یک عضو دائمی شورای امنیت سازمان ملل، جایی که موضوع هسته‌ای ایران برای سال‌ها مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. علاوه بر این، روسیه یکی از اعضای اصلی و فعال برجام در سال ۲۰۱۵ بود و در تدوین این توافق مشارکت داشت. اما این تنها دلیل اهمیت روسیه در مذاکرات نیست؛ چرا که روسیه هم‌اکنون در حال ساخت واحدهای نیروگاهی برای تأسیس نیروگاه هسته‌ای بوشهر است و همچنین به آموزش متخصصان در فعالیت‌های متعارف هسته‌ای برای ایران می‌پردازد. این موارد باعث می‌شود مسکو از پیشرفت‌های فنی ایران در حوزه هسته‌ای و ابعاد روندهای سیاسی آگاه باشد.

آیا این بهره‌مندی اطلاعاتی از روند فعالیت‌های صلح‌آمیز هسته‌ای ایران باعث افزوده شدن بر نقش این کشور در دور جدید مذاکرات ایران و آمریکاست؟

بله؛ در حال حاضر، روسیه به عنوان یک شریک استراتژیک برای ایران عمل می‌کند و در عین حال روابط خود با ایالات متحده را نیز به طور قابل توجهی عادی می‌کند. در این میان، علیرغم اینکه ایران و ایالات متحده دو بازیگر اصلی در این مذاکرات هستند و تضادهای عمیق‌تری در مسائل مختلف دارند، روسیه به‌عنوان یک «طرف سوم» مهم عمل می‌کند. این کشور نه تنها روابط تجاری با هر دو طرف دارد بلکه به‌عنوان یک مشاور در تلاش است تا مواضع ایران و ایالات متحده را به هم نزدیک کند. به همین دلیل، مذاکره‌کنندگان ارشد ایران و ایالات متحده، آقایان عراقچی و ویتکاف، به‌طور مکرر به مسکو سفر کرده‌اند.

روسیه همواره اعلام کرده که از توافق میان ایران و ایالات متحده حمایت می‌کند. حال این سوال مطرح است که ارتباط میان نتیجه یک توافق هسته‌ای احتمالی ایران و آمریکا و توافقات ممکن میان آمریکا و روسیه درباره اوکراین چیست؟

بنابراین، مسئله هسته‌ای ایران برای مسکو از اهمیت زیادی برخوردار است. روسیه در تلاش است تا این مسأله را به شکلی منصفانه حل کند، چرا که حفظ رژیم عدم گسترش سلاح‌های هسته‌ای یکی از اهداف اصلی آن است. در این راستا، هیچ ارتباط مستقیمی بین نتایج توافق هسته‌ای ایران و ایالات متحده و توافقات احتمالی میان آمریکا و روسیه بر سر اوکراین وجود ندارد.

اینکه روسیه بتواند در فراهم کردن نوعی تضمین برای حفظ هر تفاهم احتمالی میان ایران و آمریکا نقش‌آفرین باشد، پرسشی است که همزمان با تحرکات دیپلماتیک اخیر، از جمله سفر سلطان عمان به مسکو، پررنگ‌تر شده است. گمانه‌هایی وجود دارد مبنی بر اینکه سلطان هیثم در دیدار با مقامات ارشد روسیه، درباره ایران و روند مذاکرات هسته‌ای رایزنی کرده است نظر شما چیست؟

از سال ۲۰۱۰، عمان نه‌تنها نقش میانجی را در مذاکرات ایران و آمریکا ایفا کرده، بلکه خاک خود را در اختیار این گفت‌وگوها گذاشته است. عمان به‌خوبی با جزئیات، پیچیدگی‌ها و حساسیت‌های پرونده هسته‌ای ایران آشناست. حال، اگر این کشور با مسکو مشورت کند، چندان دور از انتظار نیست؛ چراکه روسیه نیز یکی از بازیگران باسابقه و مطلع در این پرونده محسوب می‌شود؛ از مشارکت در طراحی برجام گرفته تا همکاری‌های فنی با ایران در نیروگاه بوشهر.

با این حال، پرسش اصلی این است: آیا روسیه یا هر کشور ثالثی می‌تواند تضمینی واقعی برای اجرای بلندمدت یک توافق احتمالی ارائه دهد؟ پاسخ کوتاه، منفی است. نه رئیس جمهوری آمریکا و نه کنگره‌اش، که هر کدام دوره‌ای محدود و متغیر دارند، نمی‌توانند تعهدی بدهند که از دولت بعدی مصون بماند. تجربه خروج ترامپ از برجام، گواه این واقعیت است. بنابراین، تضمین واقعی تنها زمانی ممکن است که توافق به‌گونه‌ای طراحی شود که برای هر دو طرف-چه در ایران و چه در آمریکا-به حدی سودمند و کم‌هزینه باشد که حتی دولت‌های بعدی نیز نتوانند به‌راحتی آن را کنار بگذارند. نقش روسیه در این میان، شاید نه در مقام یک «ضامن»، بلکه به‌عنوان یک مشاور، تسهیل‌گر یا حتی وزنه تعادل در مذاکرات می‌تواند قابل‌توجه باشد. اما تضمین واقعی، همچنان یک معادله دشوار و حل‌نشده باقی مانده است.»

تیغ منازعات سخت خارج از میز مذاکرات نرم!

روزنامه کیهان در صفحه نخست امروز خود با تیتر «لیبی، سوریه، اوکراین؛ سه صحنه، یک کارگردان» نوشت: «کمتر از یک سال پس از سقوط دیکتاتور لیبی در سال ۲۰۱۱‌، با یکی از اساتید دانشگاه‌های این کشور مصاحبه‌ای داشتم. از او درباره شرایط لیبیِ پس از قذافی سوال کردم. او گفت در دوران قذافی، دیکتاتوری در کشور حاکم بود و مردم از شرایط راضی نبودند اما، پس از کشته شدن او از سوی متحدان اروپایی‌اش، اوضاع به مراتب بدتر شد. قذافی- با هر نیتی- امتیازات اقتصادی ویژه‌ای برای جوانان و خانواده‌ها در نظر گرفته بود و امنیت هم پا برجا بود اما، به نظر می‌رسد این شرایط دیگر وجود ندارد و مردم لیبی دیگر در خواب هم این شرایط را نخواهند دید. آنچه پس از سقوط او شکل گرفت، نه دموکراسی بود و نه ثبات؛ بلکه آشوب بود و فروپاشی و تجزیه (نقل به مضمون) وقتی این مصاحبه انجام می‌شد، خلأ قدرت در این کشور حاکم شده و کشورهای غربی برای غارت نفت آن، هجوم آورده بودند. در هر گوشه‌ای از این کشور یک نظامی، عَلَم استقلال و جدایی را بلند کرده و لیبی دچار یک هرج و مرج اساسی شده بود. ده سال پس از سقوط قذافی، «یورونیوز» نوشت: «هرچند دیکتاتور لیبی کشته شد اما مرگ او نتوانست دموکراسی یا ثبات را در این کشور برقرار کند و بر عکس این کشور یک دهه است که در درگیری‌های داخلی، رقابت‌های خارجی و همچنین تنش‌های میان شبه نظامیان مافیایی گرفتار آمده است. رقابت‌هایی که برای تسلط بر منابع این کشور نفت‌خیز، آرامش و ثبات را از مردمان لیبی گرفته است.» لیبی امروز هم اوضاع خوبی ندارد. نفتش در حال غارت است و در هر گوشه‌ای، یک فرد قدرت را در دست گرفته و هر یک از سوی یک قدرت خارجی حمایت می‌شود. وقتی قذافی سرنگون شد، رهبران کشورهای غربی گفتند: «مردم لیبی مستحق زندگی بهتری بودند....دموکراسی را برایشان هدیه آوردیم.» (!)

آنچه امروز بر سر اوکراین آمده، بی‌شباهت به لیبی نیست. با این تفاوت که اوکراین، یک اروپایی و از متحدان آمریکاست. آمریکا برای مهار روسیه و تضعیف این متحد سنتی و قدرتمند، به اوکراین نیاز داشت. گسترش ناتو به سمت روسیه- بنا به گفته دانشمندانی مثل جان مرشایمر- اساس شکل گیری جنگ اوکراین است. آمریکا و چند کشور اروپایی به زلنسکی قول داده بودند، با تحریم روسیه و تسلیح اوکراین، مانع از پیروزی روسیه شوند. اما در کمال تعجب و ۳ سال دو ماه و ۹ روز پس از شروع این جنگ، آمریکا کنار روسیه ایستاده و اوکراین را عامل شروع جنگ معرفی کرد؛ شبه جزیره کریمه را به پوتین بخشید و معدن و ثروت‌های طبیعی این کشور را هم برای خود برداشت! اکنون اوکراین مانده است و یک رهبر تحقیر شده با یک کشور ویران…!

بدتر از دیکتاتورها و دلقک‌هایی که به قدرت می‌رسند، آن کت و شلوارپوش‌های کراواتی هستند که، یک لحظه «دموکراسی» و «انتخابات آزاد» و «مردم» از دهانشان نمی‌افتد. آنها دیکتاتور را خلق و از آنها نهایت بهره‌برداری می‌کنند. این طیف مگر از قذافی بهره‌برداری نمی‌کرد؟! مگر رئیس‌جمهور پیشین فرانسه یعنی نیکولا سارکوزی به جرم دریافت پول کلان از قذافی برای پیروزی در انتخابات، محاکمه و محکوم نشد؟! کراواتی‌های چشم آبی، نه‌تنها از دیکتاتورها بلکه، از داعش و تروریست‌های تکفیری نیز حمایت می‌کنند و آنها را به جان و مال و ناموس مردم می‌اندازند. مگر ابومحمد الجولانی، سرکرده گروه تروریستی و تکفیری تحریرالشام-که تا همین چند سال پیش سر می‌بُرید و در لیست تروریست‌های تحت تعقیب بین‌المللی قرار داشت- را همین کت و شلوارپوش‌ها در سوریه به قدرت نرساندند؟! راستی از سوریه چه خبر؟ آیا اوضاع در این کشور با رفتن بشار اسد و آمدن آمریکا و رژیم صهیونیستی و ترکیه بهتر شده است؟!

تحولات لیبی، اوکراین و سوریه، هر یک به‌تنهائی سندی کافی برای افشای پروژه فریبکارانه‌ای هستند که سال‌هاست با نام‌هایی چون «دموکراسی»، «حقوق بشر» و «اراده مردم» به ملت‌ها تحمیل می‌شود، اما در عمل چیزی جز بی‌ثباتی، تجزیه، و تسلط آمریکا به دنبال ندارد. قذافی، زلنسکی یا اسد؛ هر سه قربانیِ سناریویی شدند که در آن بازیگران اصلی، قدرت‌های غربی بودند، نه مردم کشورشان. این وقایع نشان دادند که آنچه آمریکا می‌خواهد، نه دموکراسی است و نه رهایی از استبداد؛ بلکه صرفاً مهار رقبا، چنگ انداختن بر منابع و جای‌گیری ژئوپلیتیکی در نقاط حساس جهان است. آنچه پس از این مداخلات در این سه کشور به‌جامانده آیا چیزی جز خاکستر، آوار، آوارگی، مرگ، و تحقیر ملی است؟! از آن سو، در داخل کشور نیز صداهایی هستند که ناآگاهانه یا عامدانه، دقیقاً همان روایتی را تکرار می‌کنند که کاخ سفید و تل‌آویو می‌خواهند. روایت‌هایی ساده‌لوحانه از «تغییر» و «گذار» که بعضاً به ابزار «مذاکره» هم گره می‌خورد که نه به ثبات ختم می‌شود و نه به آینده‌ای بهتر…اگر از نیاموزیم همان سرنوشتی در انتظار ما خواهد بود که امروز در طرابلس، کیف یا دمشق می‌بینیم.»

تیغ منازعات سخت خارج از میز مذاکرات نرم!

روزنامه جوان در صفحه نخست امروز خود با تیتر «تیغ منازعات سخت خارج از میز مذاکرات نرم!» نوشت: «هنوز روشن نیست دور چهارم مذاکرات ایران و آمریکا چرا به تعویق افتاده، ولی نشانه‌هایی جدی وجود دارد که دلیل تعلیق مذاکرات، چیزی فراتر از دلایل «فنی و لجستیکی» است. مارکو روبیو، وزیر خارجه آمریکا گفته ایران باید بین موشک‌های بالستیک و جنگ یکی را انتخاب کند و غنی‌سازی اورانیوم، حمایت از تروریسم و برنامه موشک‌های دوربرد خود را متوقف کند؛ موضعی که وزیر خارجه ایران، آن را «لفاظی حداکثری» خوانده و تأکید کرده که ایران به عنوان یکی از مؤسسان ان‌پی‌تی، کاملاً حق داشتن چرخه کامل سوخت هسته‌ای را دارد.

دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا جمعه شب در دفتر بیضی کاخ سفید با مایک والتز و اسکات بسنت وزیر خزانه‌داری و روبیو، وزیر امور خارجه دیدار کرد، همان دفتری که ظاهراً خشم ترامپ از مایک والتز را به اوج رساند و سرانجام باعث شد ترامپ او را برکنار کند. واشینگتن‌پست روز شنبه از قول مقامات ارشد و مشاوران ترامپ فاش کرد که والتز از همان اوایل دولت ترامپ با بقیه مقامات ارشد، از جمله بر سر اینکه آیا اقدام نظامی علیه ایران را دنبال کنند یا خیر، درگیر بوده است. والتز در جریان ملاقات بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل با ترامپ در دفتر بیضی در اوایل فوریه ۲۰۲۵، به دلیل موافقت با نخست‌وزیر اسرائیل درباره اینکه زمان حمله به ایران فرا رسیده است، ترامپ را عصبانی کرد.

دو منبع گفته‌اند که والتز پیش از دیدار نتانیاهو با ترامپ در دفتر بیضی کاخ سفید، «هماهنگی‌های تنگاتنگی با نتانیاهو در مورد گزینه‌های نظامی علیه ایران» داشته و می‌خواسته که سیاست آمریکا را قبل از دیپلماسی با ایران، به سمتی ببرد که ترامپ احساس خوشایندی به آن نداشته است؛ چیزی که سرانجام باعث شد که ترامپ او را روز پنج‌شنبه برکنار کند. در حالی که به نوشته واشینگتن‌پست، مارکو روبیو، جایگزین موقت والتز به راحتی دیدگاه‌های قدیمی خود را کنار گذاشته و به عنوان سخنگوی قدرتمند ترامپ ظاهر شده، ولی لفاظی جمعه شب روبیو که منجر به واکنش عباس عراقچی، وزیر خارجه ایران شد، نشان داد که بعد از سه دور مذاکره و در حالی که مذاکرات روز شنبه تعلیق شد، بایستی با احتیاط بیشتری به پویایی‌های مذاکرات ایران و آمریکا نگاه کرد.

عباس عراقچی طی چهار هفته گذشته مصرانه تأکید کرده که «موضوع ما فقط هسته‌ای است و هیچ موضوع دیگری را وارد نمی‌کنیم» و این را هم روشن کرده که این موضع ایران «در این سه دور (مذاکره) رعایت شده»، ولی مارکوروبیو، وزیر خارجه آمریکا روز جمعه در تازه‌ترین موضع‌گیری خود گفت که ایران باید بین موشک‌های بالستیک و جنگ یکی را انتخاب کند. او که در گفت‌وگو با فاکس‌نیوز صحبت می‌کرد، همچنین گفت که ایران باید از غنی‌سازی اورانیوم و برنامه موشکی دوربرد خود دست بکشد و حمایت از تروریسم، را متوقف کند. وزیر خارجه آمریکا گفته است: «ایران باید از حمایت تروریست‌ها دست بکشد. آنها باید کمک به حوثی‌ها در یمن را متوقف کنند، تولید موشک‌های دوربرد را که هیچ هدفی جز حمل کلاهک هسته‌ای ندارند، متوقف کنند و همچنین باید از غنی‌سازی دست بکشند.» او تأکید کرده است: «اگر جمهوری اسلامی به‌دنبال یک برنامه‌صلح‌آمیز هسته‌ای غیرنظامی است، یعنی قصد دارد مانند بسیاری از کشورهای دیگر نیروگاه هسته‌ای برای تولید برق داشته باشد، راه مشخصی برای آن وجود دارد: ساخت رآکتور و واردات اورانیوم غنی‌شده برای سوخت این رآکتورها. ده‌ها کشور در جهان همین مسیر را طی می‌کنند.»

به گفته وزیر خارجه آمریکا، «تنها کشورهایی که خود اورانیوم را غنی می‌کنند، آنهایی هستند که سلاح هسته‌ای دارند. ایران ادعا می‌کند که نمی‌خواهد به سلاح دست یابد، اما در واقع چیزی را مطالبه می‌کند که بی‌سابقه است؛ تنها کشور فاقد سلاح هسته‌ای در جهان باشد که اورانیوم غنی می‌کند.» وی افزود: «اگر تهران راه کنونی را نپذیرد، ترامپ خیلی روشن گفته است در صورت لزوم از نیروی نظامی برای نابود کردن آن استفاده خواهد کرد.» روبیو همچنین گفته که «ایران باید در همه تأسیساتش، از جمله سایت‌های نظامی‌اش را، چون احتمالاً سلاح هسته‌ای آنجا ساخته می‌شود، به روی بازرسان، از جمله بازرس‌های امریکایی باز کند.»

عباس عراقچی وزیر خارجه در واکنش به موضع همتای امریکایی خود، تلویحاً یک بار دیگر این را تکرار کرد که نمی‌خواهد مذاکرات با طرف امریکایی را به جدال رسانه‌ای بدل کند و نوشت: «من به طور اصولی از ارائه استدلال در مورد عناصر کلیدی مذاکره از طریق رسانه‌ها اجتناب می‌کنم.» او گفته است: «ولی آنچه می‌خواهم بگویم این است که تکرار دروغ واقعیت‌های بنیادین را تغییر نمی‌دهد. ایران به عنوان یکی از امضاءکنندگان مؤسس معاهده ان‌پی‌تی، کاملاً حق داشتن چرخه کامل سوخت هسته‌ای را دارد. علاوه بر این، چندین عضو ان‌پی‌تی وجود دارند که اورانیوم را غنی‌سازی می‌کنند، در حالی که سلاح‌های هسته‌ای را هم کاملاً رد می‌کنند. این باشگاه به غیر از ایران شامل چند کشور آسیایی، اروپایی و امریکای جنوبی نیز می‌شود.»

عراقچی گفته که «یک توافق معتبر و پایدار در دسترس است. تنها چیزی که لازم است اراده سیاسی قاطع و نگرش منصفانه است» و هشدار داده که «از موضع‌گیری حداکثری و لفاظی‌های تحریک‌کننده چیزی به‌جز نابود کردن شانس موفقیت حاصل نمی‌شود.»

تیغ منازعات سخت خارج از میز مذاکرات نرم!

روزنامه وطن امروز در صفحه نخست امروز خود تیتر «سوریه چندپاره» را برگزید و نوشت: «دولت ضعیف بهتر از بی‌دولتی است؛ این گزاره تقریباً مورد اتفاق تمام مکاتب در روابط بین‌الملل است اما فراتر از تمام مکاتب، واقع‌گرایان در یک نگاه حداکثری، دار و ندار هر کشور را دولت قوی می‌دانند. هابز می‌گفت همه چیز یک کشور داشتن دولت قدرتمند یا لویاتان است؛ یک کشور بدون داشتن دولت قدرتمند چیزی برای عرضه ندارد و پر از ناامنی و خشونت و بی‌نظمی است، چرا که انسان، گرگ انسان است و به تبع دولت‌ها در نظام بین‌الملل گرگ یکدیگرند. دولت‌ها به دنبال کسب قدرت در روابط بین‌الملل از هیچ ضرری به دیگری دریغ نمی‌کنند. این گزاره‌ها را این روزها بیش از هر کسی در منطقه، مردم سوریه درک می‌کنند. با تضعیف حکومت بشار اسد در سوریه از سال ۲۰۱۱ و شروع جنگ داخلی، بی‌نظمی سوریه را فراگرفت اما سقوط دولت او همه چیز را به‌هم ریخت. روی کار آمدن باندی تروریست در رأس حکومت که گروه‌های مختلفی آن را نپذیرفته‌اند، تیر آخر بر پیکر کم‌جان سوریه بود. از همان روزهای اول با حملات اسرائیل به سوریه مشخص شد روزهای تاریکی در انتظار سوریه است.

سقوط دمشق در ۸ دسامبر ۲۰۲۴، پس از حمله سریع گروه‌های مخالف تحت رهبری هیأت تحریرالشام، خلأ قدرت عمیقی در سوریه ایجاد کرد که بازیگران منطقه‌ای و بین‌المللی به سرعت برای پر کردن آن وارد عمل شدند. اسرائیل که سال‌ها به بهانه جلوگیری از انتقال تسلیحات به حزب‌الله یا گروه‌های مورد حمایت ایران حملات پراکنده‌ای به خاک سوریه انجام می‌داد، پس از سقوط دولت اسد، رویکردی تهاجمی‌تر در پیش گرفت.

تنها در چند روز پس از فروپاشی دولت، اسرائیل بیش از ۵۰۰ حمله هوایی به تأسیسات نظامی سوریه انجام داد و به گفته رامی عبدالرحمن، رئیس دیده‌بان حقوق بشر سوریه، بیش از ۹۰ درصد توان نظامی این کشور از جمله جنگنده‌ها، هلیکوپترها، سلاح‌ها و نیروی دریایی را نابود کرد. این حملات که برخی رسانه‌های اسرائیلی آن را «هیروشیما در طرطوس» نامیدند، انبارهای تسلیحاتی در مناطق ساحلی مانند طرطوس و بانیاس را هدف قرار داد و به کشته شدن غیرنظامیان منجر شد؛ امری که انتقادات بین‌المللی را برانگیخت. حتی کرملین، وزارت خارجه طالبان و رئیس‌جمهور کوبا این حملات را محکوم کردند و آن را نقض حاکمیت سوریه دانستند. اسرائیل اما با توجیه «جلوگیری از دسترسی گروه‌های تندرو به تسلیحات»، حملات خود را گسترش داد و حتی منطقه حائل در نزدیکی بلندی‌های جولان را که از توافق آتش‌بس ۱۹۷۴ تحت نظارت سازمان ملل بود، اشغال کرد. بنیامین نتانیاهو اعلام کرد این اشغال «تا اطلاع ثانوی» ادامه خواهد داشت؛ اقدامی که توافق ۵۰ ساله را نقض کرد.

این تهاجمات گسترده نه تنها توان نظامی سوریه را فلج کرد، بلکه به تشدید ناامنی و بی‌نظمی در سراسر کشور دامن زد. دولت انتقالی سوریه، متشکل از گروه‌هایی مانند هیأت تحریرالشام و ارتش ملی سوریه با حمایت ترکیه تلاش کرد کنترل مناطق را به دست گیرد اما نبود نیروی نظامی منسجم، میدان را برای گروه‌های شبه‌نظامی و درگیری‌های فرقه‌ای باز گذاشت. در غرب سوریه، بویژه در استان‌های لاذقیه و طرطوس با اکثریت علوی، درگیری‌هایی بین نیروهای دولت انتقالی و گروه‌های محلی گزارش شد. انتشار ویدئوهایی از حمله به اماکن مذهبی علویان، مانند آرامگاه خصیبی در حلب، این تنش‌ها را تشدید کرد و بیش از ۳۰۰ غیرنظامی را قربانی کرد. این خشونت‌های فرقه‌ای، ترس را در میان اقلیت‌های مذهبی و قومی، از جمله دروزی‌ها، کردها، علویان و مسیحیان افزایش داد.

در جنوب سوریه، تحولات دیگری در جریان است که با حمایت اردن و امارات متحده عربی، منطقه‌ای نیمه‌مستقل در حال شکل‌گیری است. درعا و سویدا که از سال ۲۰۱۱ کانون اعتراضات علیه دولت اسد بودند، پس از سقوط او شاهد تحرکات جدیدی شدند. اردن به دلیل نگرانی از نفوذ گروه‌های افراطی و قاچاق مواد مخدر، مرزهای خود را بسته و با همکاری امارات، از گروه‌های محلی حمایت می‌کند تا یک کمربند امنیتی ایجاد کند. این تلاش‌ها که برخی آن را به سناریوی اسرائیلی برای ایجاد مناطق حائل شبیه می‌دانند، با هدف کاهش نفوذ ترکیه و گروه‌های اسلام‌گرا در جنوب انجام می‌شود. ژانویه ۲۰۲۵ گزارش‌هایی از تشکیل شورای محلی در درعا با حمایت مالی امارات منتشر شد که هدف آن اداره مستقل این منطقه است. با این حال، نبود دولت مرکزی قدرتمند، این مناطق را در برابر نفوذ خارجی و درگیری‌های داخلی آسیب‌پذیر کرده است.

سوریه امروز مصداق پیش‌بینی هابز است: بدون لویاتان، انسان گرگ انسان می‌شود. حملات اسرائیل، از جمله حمله جمعه شب به حومه دمشق، حاکمیت سوریه را بیش از پیش تضعیف کرده و حمایت غیرمعمول آن از دروزی‌ها که با اقدامات نظامی و دیپلماتیک همراه است، به پیچیدگی اوضاع افزوده است. درگیری‌های فرقه‌ای، فشار بر اقلیت‌ها و رقابت قدرت‌های منطقه‌ای، این کشور را به سوی تجزیه و بی‌ثباتی بیشتر سوق داده است. دروزی‌ها، کردها و دیگر اقلیت‌ها برای بقا به بازیگران خارجی رو آورده‌اند، در حالی که جنوب سوریه در آستانه تبدیل شدن به منطقه‌ای تحت نفوذ اردن و امارات است. این راه‌حل‌های موقت، بدون دولت مرکزی قوی، تنها به تشدید هرج‌ومرج منجر خواهد شد.»

تیغ منازعات سخت خارج از میز مذاکرات نرم!

روزنامه شرق در صفحه نخست امروز خود تیتر «کانال‌های باز سیاست خارجی تهران» را برگزید و نوشت: «با وجود توقف موقت مذاکرات، همچنان شاهد تداوم دیپلماسی هسته‌ای تهران و کانال‌های باز سیاست خارجی هستیم. در این راستا، عباس عراقچی، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران، عصر روز جمعه در تماس تلفنی با آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل متحد، آخرین تحولات مرتبط با گفت‌وگوهای غیرمستقیم ایران و ایالات متحده را تشریح و بر تعهد ایران به مسیر دیپلماتیک تأکید کرد.

با وجود توقف موقت مذاکرات، همچنان شاهد تداوم دیپلماسی هسته‌ای تهران و کانال‌های باز سیاست خارجی هستیم. در این راستا، عباس عراقچی، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران، عصر روز جمعه در تماس تلفنی با آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل متحد، آخرین تحولات مرتبط با گفت‌وگوهای غیرمستقیم ایران و ایالات متحده را تشریح و بر تعهد ایران به مسیر دیپلماتیک تأکید کرد. این تماس که در بحبوحه مذاکرات حساس هسته‌ای و واکنش‌های منطقه‌ای رخ داد، نشان‌دهنده تلاش تهران برای حفظ و تداوم دیپلماسی در مواجهه با چالش‌های بین‌المللی است.

عباس عراقچی روز جمعه در تماس تلفنی با آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل متحد، ضمن تبادل نظر درباره تحولات منطقه‌ای و بین‌المللی، او را در جریان آخرین روند مذاکرات غیرمستقیم ایران و آمریکا و تمهیدات عمان برای برنامه‌ریزی دور بعدی این گفت‌وگوها قرار داد. عراقچی با اشاره به رویکرد مسئولانه ایران در انتخاب مسیر دیپلماتیک برای حل مسئله برنامه هسته‌ای صلح‌آمیز، اظهار کرد پیشبرد این مسیر مستلزم اراده جدی و واقع‌بینی از سوی طرف مقابل است. او تأکید کرد: «ایران به عنوان عضو معاهده منع اشاعه هسته‌ای (ان‌پی‌تی) در کنار پایبندی به تعهدات خود، بر بهره‌مندی ملت ایران از انرژی هسته‌ای برای مقاصد صلح‌آمیز، که لازمه آن انجام غنی‌سازی است، اصرار دارد».

هم‌زمان با تماس تلفنی وزیر امور خارجه با دبیر کل سازمان ملل در راستای پیشبرد دیپلماسی هسته‌ای، عباس عراقچی در پستی در شبکه اجتماعی ایکس، با تأکید بر حقوق ایران تحت معاهده ان‌پی‌تی، اظهار کرد: «تکرار دروغ واقعیت‌های بنیادین را تغییر نمی‌دهد. ایران به عنوان یکی از امضاءکنندگان مؤسس معاهده ان‌پی‌تی، کاملاً حق داشتن چرخه کامل سوخت هسته‌ای را دارد». او در ادامه نوشته خود یادآور شد: «چند عضو ان‌پی‌تی وجود دارند که اورانیوم را غنی‌سازی می‌کنند، درحالی‌که سلاح‌های هسته‌ای را کاملاً رد می‌کنند. این باشگاه شامل چند کشور آسیایی، اروپایی و آمریکای جنوبی نیز می‌شود». سکان‌دار سیاست خارجی ایران، با انتقاد از مواضع حداکثری و لفاظی‌های تحریک‌کننده، هشدار داد: «از این رویکرد چیزی جز نابودکردن شانس موفقیت حاصل نمی‌شود».

این اظهارات عراقچی در واکنش به سخنان مارکو روبیو، وزیر امور خارجه آمریکا، مطرح شد که بامداد جمعه در مصاحبه با فاکس‌نیوز بار دیگر خواستار ممنوعیت غنی‌سازی بومی در ایران شده بود. روبیو مدعی آن بود: «اگر تهران خواهان یک برنامه هسته‌ای صلح‌آمیز باشد، راهش این است که رآکتورها را بسازد و اورانیوم غنی‌شده وارداتی را برای سوخت آنها استفاده کند». اما همتای ایرانی روبیو با رد این دیدگاه، بر حق قانونی ایران برای غنی‌سازی تأکید کرد و آن را بخشی جدایی‌ناپذیر از برنامه هسته‌ای صلح‌آمیز دانست.

پس از کناررفتن مایک والتز، مشاور امنیت ملی سابق کاخ سفید که چندان موافق مذاکره با تهران نبود، بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، نیز که سال‌ها به عنوان یکی از سرسخت‌ترین مخالفان مذاکرات هسته‌ای ایران شناخته می‌شد، اکنون با بحرانی سیاسی مواجه است که ممکن است به پایان حضور او در قدرت منجر شود. گزارش‌های اخیر از احتمال توافقی قضائی حکایت دارند که می‌تواند نتانیاهو را در ازای پذیرش اتهامات فساد، از صحنه سیاسی کنار بزند. این تحولات هم‌زمان با سکوت غیرمنتظره او در قبال مذاکرات جاری ایران و ایالات متحده رخ داده است که نشان‌دهنده تغییر رویکرد او تحت فشارهای داخلی و وابستگی به حمایت دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، است.

او انتظار داشت موقعیت اسرائیل در برابر ایران در دوران دونالد ترامپ بهبود یابد، اما عکس آن رخ داده است». آسوشیتدپرس در ادامه گزارش خود افزود: «اسرائیل فرصت محدودی برای حمله به تأسیسات هسته‌ای ایران دارد، اما بدون حمایت نظامی آمریکا، مشروعیت این اقدام را ندارد». در صورت نهایی‌شدن توافق هسته‌ای، نتانیاهو ممکن است برای انتقاد علنی با مشکل مواجه شود و احتمالاً متحدان راست‌گرای خود را برای این کار اعزام کند. این تحولات در حالی رخ می‌دهد که بحران قضائی نتانیاهو جایگاه او را تضعیف کرده است. آخرین اصطکاک او با دونالد ترامپ در سال ۲۰۲۰، به دلیل تبریک پیروزی جو بایدن، روابط‌شان را سرد کرد که این تجربه احتمالاً در سکوت کنونی او تأثیر داشته است. وضعیت کنونی نتانیاهو نه‌تنها آینده سیاسی او، بلکه نقش اسرائیل در مذاکرات هسته‌ای ایران را نیز تحت تأثیر قرار داده است.»

تیغ منازعات سخت خارج از میز مذاکرات نرم!

روزنامه دنیای اقتصاد در صفحه نخست امروز خود تیتر «دوپینگ چپ‌ها با ترامپ» را برگزید و نوشت: «مردم استرالیا شنبه ۱۳ اردیبهشت در انتخاباتی سراسری به پای صندوق‌های رأی رفتند؛ انتخاباتی که تحت تأثیر نگرانی‌ها اقتصادی و سیاست‌های تجاری دونالد ترامپ، رئیس‌جمهوری آمریکا برگزار شد. همین نگرانی اما به سود چپ‌ها تمام شد و آنها در مسند قدرت باقی ماندند. این دومین انتخابات مهم در سراسر جهان است که از سیاست‌های ترامپ متأثر می‌شود. پیش‌تر حزب لیبرال در کانادا توانست با بسیج رای‌دهندگان علیه سیاست‌های ترامپ در انتخابات به پیروزی برسد.

به گزارش رویترز، آلبانیزی وعده داده بود که در صورت پیروزی، به مساله بحران مسکن و تقویت سیستم درمانی عمومی اولویت خواهد داد. داتن، رهبر ائتلاف محافظه‌کار لیبرال-نشنال که مواضع سخت‌گیرانه‌ای در مورد مهاجرت و اصلاحات اقتصادی دارد، تاکید کرده بود که بسیاری از «استرالیایی‌های ساکت» حامی بازگشت ائتلاف هستند. بی‌بی‌سی هم در گزارشی نوشت: آنتونی آلبانیزی، نخست‌وزیر کنونی استرالیا بار دیگر در انتخابات سراسری آن کشور پیروز شد. با اعلام نتایج انتخابات سراسری استرالیا، نه تنها ائتلاف لیبرال‌ها و ملی‌گرایان انتخابات سراسری استرالیا را به حزب کارگر باخت، بلکه پیتر داتون، رهبر این ائتلاف و رقیب اصلی آلبانیزی کرسی خود را در پارلمان به الیسون فرانس، نماینده حزب کارگر باخت.

داتون در جمع هواداران خود بابت شکست ائتلاف عذرخواهی کرد و به آلبانیزی تبریک گفت. او با قدردانی از حمایت‌های خانواده خود گفت: «این شکست داستان واقعی ما نیست. ما دوباره برخواهیم خواست.» انتخابات استرالیا در حالی برگزار شد که به گفته ناظران سیاسی تحت سایه سنگین دونالد ترامپ قرار داشت؛ چراکه دور دوم ریاست‌جمهوری آمریکا به شکلی متفاوت پیش رفت و تعرفه‌های تحمیلی او بر متحدان و دشمنانش بر سراسر جهان تأثیر گذاشت. زمانی که ترامپ در ابتدا تعرفه‌های بدون معافیت را اعلام کرد، آلبانیزی گفت که این «کار یک دوست» نبود، اما او متعهد شد که به آن واکنشی تلافی‌جویانه نشان ندهد.

هنگامی که آنتونی آلبانیزی اعلام کرد انتخابات استرالیا برگزار خواهد شد، وعده‌ای را که سه سال پیش هنگام نشستن بر مسند نخست‌وزیری داده بود، تکرار کرد: «جلوی کسی را نخواهیم گرفت و کسی را جا نخواهیم گذاشت.» برای بسیاری رهبری آلبانیزی آغاز یک گشایش و امید به فصلی جدید بود. فصلی به دور از ناپایداری سیاسی و بحران‌های ملی. آلبانیزی به سرعت تلاش برای کاهش تولید گازهای گلخانه‌ای، پایدار کردن روابط بین‌المللی و تغییر قوانین کلیدی در استرالیا را آغاز کرد. با وجود مواجهه اقتصاد جهانی بیمار، تنش‌های سیاسی داخلی و رشد نارضایتی از دولت، آلبانیزی توانست بار دیگر پیروز میدان رقابت سیاسی استرالیا باشد.

بر اساس نظرسنجی‌ها، حزب کارگر تا چند ماه پیش در نظرسنجی‌ها عقب بود، اما با افزایش فشار اقتصادی، رشد هزینه‌های زندگی و نگرانی از سیاست‌های دونالد ترامپ در آمریکا، روند به نفع آلبانیزی تغییر کرد. داتن در هفته‌های اخیر با افت در نظرسنجی‌ها مواجه شده و برخی سیاست‌های پیشنهادی‌اش، مانند محدودیت برای دورکاری کارمندان دولت، با واکنش منفی روبه‌رو شده‌اند. ناظران می‌گویند که انتخابات ۲۰۲۵ استرالیا تحت تأثیر مجموعه‌ای از مسائل داخلی و بین‌المللی، از بحران هزینه‌های زندگی گرفته تا سیاست‌های خارجی ایالات متحده، به یکی از پیچیده‌ترین رقابت‌های سیاسی سال‌های اخیر تبدیل شده است.

رویترز می‌افزاید: در سراسر استرالیا، در حالی که مردم در مراکز رأی‌گیری صف کشیده بودند، ساندویچ سوسیس و برگرهایی را که داوطلبان برای جمع‌آوری کمک‌های خیریه می‌فروختند، خریداری کردند. این سنت هرسال به یکی از نمادهای روز رأی‌گیری در این کشور تبدیل شده و با هشتگ سوسیس دموکراسی فضای شبکه‌های اجتماعی را پر کرد. گروهی از رای‌دهندگان نیز در مناطق ساحلی با لباس شنای معروف به «بادجی اسماگلر» پای صندوق‌های رأی رفتند.»

تیغ منازعات سخت خارج از میز مذاکرات نرم!

منبع: imna-863060

دسته بندی: ورزشی
تبلیغ

نظر شما

  • نظرات ارسال شده شما، پس از بررسی و تأیید در وب سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.
نام شما : *
ایمیل شما :*
نظر شما :*
کد امنیتی : *
عکس خوانده نمی‌شود
برای کد جدید روی آن کلیک کنید