به گزارش خبرگزاری ایمنا، در روزهایی که آمریکا وانمود میکند قبله آزادی و حقوق بشر جهان است، خیابانهای لسآنجلس و نیویورک گواهی دیگر میدهند؛ گواهی خون، گاز اشکآور و فریادهایی که در دود گم میشوند. این بار نه پشت درهای بسته کاخ سفید و نه تنها در نزاع لفظی ترامپ و ایلان ماسک، بلکه در کف خیابانهایی که بهظاهر مدرن، اما در باطن زخمیاند، واقعیت برهنهتر از همیشه ایستاده است: دموکراسی آمریکایی، چکمه به پا کرده است.
سیاستهای مهاجرتی دونالد ترامپ، آن رئیسجمهور پرادعا که با شعار "بازگرداندن عظمت به آمریکا" آمده بود، اکنون خود را به شمایل سرکوب و تبعیض تبدیل کردهاند. بازداشتهای گسترده، اخراجهای دستهجمعی و رفتارهای تحقیرآمیز، تنها خلاصه یک خبر نیستند؛ اینها رگهایی هستند که از قلب تاریک سیاست آمریکا به هر سو جاری میشوند.
در امتداد بازگشت ترامپ به قدرت، اداره مهاجرت و گمرک آمریکا (ICE) مأموریتی تازه اما با چهرهای آشنا آغاز کرده است: یورش به خانههای مهاجران، بازداشت مادران، کودکانی با چشمان وحشتزده، و پیرزنانی که تنها "جرمشان" عبور از مرزها برای زندهماندن است. و این همان آمریکاست که اگر چنین رفتاری در خاورمیانه یا آمریکای لاتین رخ میداد، سر اسیمه به شورای امنیت و مجامع حقوق بشری شکایت میبرد و از لزوم «حمایت از حقوق بشر» داد سخن سر میداد.
وقتی خیابان فریاد میزند
جمعهشب، نه لسآنجلس بلکه وجدان عمومی آمریکا شعلهور شد. بیش از هزار نفر در مقابل ساختمان فدرال به خیابان آمدند تا در برابر این بیعدالتی فریاد بکشند. اما آمریکا پاسخ اعتراض را همیشه با باتوم، گاز، و گلوله میدهد. پلیس فدرال و محلی، همچون اشغالگرانی در خاک خودی، به معترضان حملهور شدند. پرتاب کوکتل مولوتف و زخمی شدن مأموران، محصول زبانیست که هیچگاه به گفتوگو گوش نمیسپارد.
در نیویورک نیز، بازداشت یک کودک ۱۱ ساله توسط نیروهای ICE قطرهای دیگر شد بر آتش خشم عمومی. تجمعاتی در برابر مرکز بازداشت مهاجران در فدرال پلازا شکل گرفت، جایی که قانون آمریکایی در سکوت، لگدمال میشود. گزارشهایی از ضربوشتم، بازداشت خودسرانه، و تهدید معترضان در هر دو شهر، تصویری بینقاب از چهرهای نشان داد که دنیا سالهاست با لبخند فریبندهاش زندگی میکند.
از خشم مردم تا تهدید نهادهای امنیتی؛ قانون در خدمت سرکوب
پس از آنکه فریادهای اعتراض به آتش شورش بدل شد، دستگاه امنیتی آمریکا که همواره پشت نقاب قانون پنهان میشود، چهره واقعی خود را نمایان کرد. نه از درِ گفتوگو، که با مشت آهنین و تهدیدهای آشکار به میدان آمد. در حالیکه در گوشهوکنار جهان، حمایت از «معترضان» برای واشنگتن بخشی از دیپلماسی رسمی است، در خاک خود اما، همین اعتراضها به چشم جرم دیده میشوند، و قانون، ابزار سرکوب.
تهدیدهای امنیتی، در حالی با این شدت مطرح میشوند که اگر همین صحنهها – کوکتلمولوتف، فریادهای اعتراض، درگیری با پلیس در کشوری دیگر رخ میداد، مخصوصاً اگر آن کشور در فهرست دشمنان ژئوپولیتیک آمریکا بود، کاخ سفید با زبان حقوق بشر، قطعنامه، تحریم، و البته رسانه وارد میشد؛ اما حالا که تصویر، در آینهی خودشان افتاده، ناگهان آزادی، به جرم تبدیل شده است.
ترامپ و دومینوی بحرانسازی
ترامپ با بازگشت دوباره به کاخ سفید، گویی آمده تا پروژه تخریب داخلی را تکمیل کند. از جنگ تعرفهای که جهان را به لبه پرتگاه اقتصادی کشاند، تا فاجعه آفرینی در یمن، تا حالا که دیوارهای کاخ سفید با فریادهای مهاجران و گاز اشکآور لرزیدهاند، همگی بخشی از یک سیاستِ آزمون و خطای خطرناک بودهاند.
سیاستهای ترامپ شبیه به بمبی ساعتیاند؛ ابتدا با سر و صدا منفجر میشوند، اما پس از آشکار شدن خسارات، همانهایی که دکمه انفجار را زدهاند، خاموش و بیسر و صدا عقب مینشینند. ماجرای یمن، جنگ تجاری با چین، و حالا سیاست اخراج مهاجران، هر سه نشان از دورِ باطل تصمیمگیری در کاخ سفید دارند؛ جایی که «تصمیم» یعنی بحرانآفرینی، و «اصلاح» یعنی انکار و بازگشت از آن.
حال، همان احتمال درباره سرکوب مهاجران نیز وجود دارد: عقبنشینی زیر فشار افکار عمومی، عقبنشینی در برابر خشم خیابان. اما این عقبنشینی اگر رخ دهد، نه از سر منطق یا انسانیت، بلکه تنها سندی دیگر بر شکست ترامپ در تحقق شعارهای تند و پوچ انتخاباتیاش خواهد بود. او قول داده بود "آمریکا را نجات دهد"، اما آنچه باقی مانده، تلی از خاکستر ارزشهاییست که سالها زیر لب به آنها افتخار میکردند.
از جورج فلوید تا کودکان مهاجر؛ حقوق بشر آمریکایی زیر سوال؟
امیرعلی ابوالفتح در گفتوگو با خبرگزاری ایمنا اظهار کرد: سیاستهای سختگیرانه و غیرانسانی دولت آمریکا علیه مهاجران غیرقانونی، هرچند همهگیر نیست و تمام جامعه آمریکا را درگیر نمیکند، اما تبعات سنگینی برای مهاجران، بهویژه جوامع مکزیکیتبار و خانوادههای مهاجر به همراه دارد. این گروهها به دلیل رفتارهای خشونتبار و تحقیرآمیز دولت آمریکا، به خیابانها میآیند و اعتراض میکنند. میزان گسترش این اعتراضات، وابسته به نوع برخورد حکومت است. چنانچه دولت از خشونت عریان استفاده نکند اما همچنان سیاستهای سرکوبگرانه خود را ادامه دهد، ممکن است این اعتراضات فراتر از جوامع مهاجر برود؛ همانگونه که در جریان قتل جورج فلوید، مسئلهای که ظاهراً محدود به تبعیض نژادی علیه سیاهپوستان بود، با پیوستن سفیدپوستان نیز به جنبش، به مسئلهای ملی تبدیل شد. با این حال، در موضوع مهاجرت، جمعیتهای لاتینتبار بیشترین درگیری را دارند و بخشهای دیگر آمریکا همچنان در بیتفاوتی به سر میبرند.
وی افزود: دونالد ترامپ در سخنان پوپولیستی و عوامفریبانه خود ادعا میکند که آمده تا آمریکا را از سلطه تفکرات چپگرایانه، سوسیالیستی، کمونیستی و لیبرالی نجات دهد؛ اما آنچه واقعاً دنبال میکند سرکوب آزادی، تشدید تبعیض، و پاکسازی فرهنگی است. او میکوشد تصویری نادرست و اغراقآمیز از ایالتهایی چون کالیفرنیا ارائه دهد، تا به بهانه مقابله با «آشوبگران» و «معتادان» و «مهاجران بیمار»، سیاستهای نژادپرستانه و افراطگرایانه خود را توجیه کند. ترامپ، با حمله به ساختارهای دموکراتیک و تحقیر نهادهای منتخب محلی، قصد دارد ارزشهای انسانی و حقوق بشری را قربانی جاهطلبیهای سیاسیاش کند.
این کارشناس مسائل آمریکا تصریح کرد: طرفداران ترامپ میکوشند مسئله مهاجرت را به کارتلهای مواد مخدر و «تروریستهای مکزیکی» نسبت دهند تا حمایت افکار عمومی را برای سیاستهای سرکوبگرانه خود جلب کنند. آنها با دیدن پرچم مکزیک در دستان معترضان، بلافاصله آنها را نیروهای خارجی معرفی میکنند، بیآنکه توجه کنند بخش عمده این افراد سالهاست که در آمریکا زندگی میکنند و قربانی ساختارهای ناعادلانه نظام سرمایهداریاند.
ابوالفتح گفت: ترامپ نه تنها هیچ اعتقادی به حقوق بشر ندارد، بلکه با وقاحت، رفتارهایی را مرتکب میشود که اگر در هر کشور دیگری رخ میداد، آمریکا با ادعای دفاع از حقوق بشر به تحریم، فشار دیپلماتیک و لشکرکشی رسانهای دست میزد. اکنون اما، همین کشور با سرکوب خشونتآمیز معترضان، نشان میدهد شعارهایش در دفاع از آزادی و دموکراسی چیزی جز ریاکاری نیست.
وی ادامه داد: ممکن است دولت آمریکا با خشونت بیسابقه، گارد ملی و حتی تهدید به اعزام تفنگداران، موقتاً اعتراضات را سرکوب کند، اما بحران مهاجرت و نارضایتی اجتماعی از بین نخواهد رفت. جامعه آمریکا، عمیقاً وابسته به نیروی کار ارزان مهاجران است و بدون آنان چرخ اقتصاد نمیچرخد. این در حالیست که مهاجران، در فقر، بی حقوقی و ناتوانی روزگار میگذرانند، و در مقابل، طبقه ثروتمند آمریکایی از این نیروی کار بهرهکشی میکند. این شکاف عمیق طبقاتی، بحران مهاجرت را به یک مسئله ساختاری تبدیل کرده که با زور و خشونت قابل حل نیست.
ابوالفتح در پایان هشدار داد: سیاستهای خشن و تبعیضآمیز ترامپ، در صورت تداوم، نه تنها به حل مسئله مهاجرت نمیانجامد، بلکه اعتراضات را رادیکالتر خواهد کرد. زیرا هر خشونتی، پاسخی متقابل در پی دارد، و ادامه این مسیر، آمریکا را به سمت بحرانی جدیتر از گذشته سوق خواهد داد.
نقابهایی که میافتند
به گزارش ایمنا، در حالیکه واشنگتن مدام ژست دفاع از حقوق بشر میگیرد، در خیابانهای خودش کودک بازداشت میشود، زن تحقیر میشود، و مرد با زانویی بر گردن، خاموش. چه کسی باید به آمریکا هشدار دهد که به آینه نگاه کند؟
ترامپ، با ادعاهای نجاتبخشاش، تنها خرابهای از انسانیت بهجا گذاشته است. او مدعی نجات آمریکا از چنگال لیبرالها، مهاجران و "بیبندوباری فرهنگی" است، اما حقیقت آن است که خود، ویرانکننده بنیانهای اخلاقی و انسانی جامعهایست که مدعی رهبری جهانی آن است.
و آمریکا، با دست خود، این سقوط را رقم میزند. سقوط از جایگاهی که سالها با زبان، نه عمل، آن را تصاحب کرده بود.