به گزارش خبرگزاری ایمنا، کتاب رکوردهای گینس هر سال با رکوردهای جدیدی به چاپ میرسد، در این میان، ایرانیها نیز با همه دردسرهایی که برای ثبت رکوردشان در این کتاب دارند توانستهاند رکوردهای جالبی را در این کتاب به ثبت برسانند.
نمیتوان این واقعیت را تکذیب کرد که این روزها کتاب رکوردهای «گینس» از بزرگترین ستارههای دنیا نیز مشهورتر است، خیلی از مردم در سراسر دنیا این کتاب را به خوبی میشناسند و همیشه پیگیر اخبارش هستند، کتاب رکوردهای گینس هر سال با رکوردهای جدیدی به چاپ میرسد، در این میان، ایرانیها هم با همه دردسرهایی که برای ثبت رکوردشان در این کتاب دارند توانستهاند رکوردهای جالبی را در این کتاب به ثبت برسانند.
یکی از مشکلات ایرانیها برای انجام این کار نبودن نمایندگی گینس در کشورمان است، در چنین شرایطی از آنجا که گینس در ایران نمایندگی ندارد، نمایندهای هم برای ثبت به کشورمان نمیفرستد، بنابراین فردی که میخواهد رکوردش را ثبت کند باید قبل از هر اقدامی مبلغی برای ثبت نام در این مؤسسه و بررسی رکوردش به حساب مؤسسه گینس واریز کند و بعد در کشوری همچون ترکیه و امارات، نمایندگان این مؤسسه را برای پیگیری رکوردش دعوت کند.
رکوردگیری از او در حضور نمایندگان این کتاب صورت میگیرد و بعد از تأیید شدن نام و رکوردش در جدیدترین کتاب گینس چاپ میشود، البته مؤسسه گینس راه دیگری نیز جلوی پای افرادی گذاشته که توانایی ثبت رکورد دارند، ولی امکان پرداخت هزینه را ندارند، این افراد میتوانند در وب سایت مؤسسه گینس نام خود را به ثبت برسانند.
از بلندترین ناخنهای جهان گرفته تا باز کردن بیشترین تعداد قوطیهای نوشابه توسط یک طوطی، طولانیترین پرش توسط یک گربه کوچک، بزرگترین مجموعه از کلاههای نیروی پلیس، بیشترین تعداد خوردن فلفل در مدت دو دقیقه، سریعترین زمان برای نوشیدن ۱ لیتر آب لیمو، بلندترین بوق دوچرخه جهان در گینس ثبت شده است، همچنین تعدادی از ورزشکاران موفق شدهاند نام خود را در این کتاب ماندگار کنند.
در این بین با وجود تمام مشقتهایی که برای ایرانیها وجود دارد، اما تعدادی از آنها به مهم دست یافتهاند که یکی از این افراد علیرضا صادقی برزانی است، این ورزشکار معلول اصفهانی ساکن منطقه ۲ است.
مرد ۵۱ سالهای که با عصا راه میرود، توانست پس از ۱۱ سال تلاش، سال ۲۰۲۱ در گینس نام خود را بهعنوان رکوردار انداختن توپ از فاصله ۱۵ متری از روی زمین با یک دست به سبد بسکتبال به ثبت برساند.
به بهانه طرح هر هفته با یک منطقه این بار به سراغ «علیرضا صادقی برزانی» ساکن منطقه ۲ شهرداری اصفهان رفتیم که در ادامه حاصل گفتوگوی خبرنگار ایمنا با او را میخوانید.
ایمنا: از ماجرای معلولیت خودتان بگویید.
صادقی: در کودکی بر اثر اشتباه پزشکی به بیماری فلج اطفال مبتلا شدم و از کودکی از ناحیه دو پا معلول هستم.
ایمنا: چه شد که به سمت ورزش آمدید؟
صادقی: من از دوره جوانی فوتبال با عصا بازی میکردم. سال ۸۹ بود که با برخی از دوستان فوتبال بازی میکردیم و بعد از بازی، از وسط سالن فوتسال توپ را به تیر دروازه میزدیم.
ایمنا: از چه زمانی به فکر ثبت رکوردتان افتادید و ثبت ملی شد؟
صادقی: یکی از دوستان وقتی مهارت مرا در این کار دید، گفت چرا نمیروی در سالن بسکتبال چنین کاری انجام دهی و رکورد خودت را ثبت کنی، از همان جا ثبت رکورد در سر من افتاد، چند روز بعد یک دوربین برداشتم و همراه با خانواده به یک سالن ورزشی رفتیم، از وسط زمین شروع به ضربه زدن کردم و دیدم خیلی راحت میشود توپ را داخل سبد انداخت، همینطور عقب تر رفتم و بازهم موفق بودم، البته آن موقع با توپ فوتبال چنین ضرباتی را میزدم.
وقتی دیدم که میتوانم توپ را از فاصله دور و از روی زمین وارد سبد کنم، به گینس درخواست دادیم که رکوردمان را ثبت کنیم، اما درخواست ما رد شد، من ناامید نشدم و با آقای ساکت که آن مقطع مدیرعامل باشگاه فولاد ماهان اصفهان بود، رایزنی کردم، ایشان گفت که ما هزینههای شما را میدهیم، حتی اگر رکوردت را در گینس ثبت کردی، ۱۵۰ میلیون نیز به تو پاداش خواهیم داد.
البته ابتدا رکوردم را اوایل سال ۹۲ در ورزشگاه حیدرنیا در کمیته ثبت رکورد فدراسیون همگانی به نام باشگاه فولاد ماهان ثبت ملی کردم، بار دیگر ما این درخواست را برای گینس فرستادیم، اما بازهم رد شد، در همین کش و قوس باشگاه فولاد ماهان هم منحل شد و ما بین زمین و هوا ماندیم.
ایمنا: از مسیر رسیدن به ثبت رکورد گینس و سختیهای این راه بگویید.
صادقی: دو، سه سالی خودمان مکاتبه میکردیم تا اینکه به سال ۹۴ رسیدیم، گفتم بهتر است رکوردم را ارتقا دهم، به همین خاطر به سالن آزادی رفتم و با تعداد ضربه کمتر توانستم توپ را وارد سبد کنم، فیلمبرداری هم کردیم و وقتی دیدم تنها هستم، خودم به امارات و دفتر گینس رفتم تا ببینم مشکل کجاست.
انگلیسی هم بلد نبودم و با اشاره و با کمک یکی از دوستان از طریق تلفن توانستم آنجا ارتباط بگیرم و صحبت کنم، به من گفتند تو به ایران برگرد و ما به تو خبر میدهیم، سه ماه بعد باز هم جواب آمد که درخواست شما رد میشود.
تمرین با توپ بسکتبال برای ثبت رکورد
این اتفاقات موجب شد تا از سال ۹۵ همسرم به کلاس زبان برود و انگلیسی یاد بگیرد، چند سال گذشت و ما همچنان دنبال راهی برای ثبت رکوردمان بودیم، سال ۹۸، یک روز که خیلی حالم گرفته بود، آقای دلیلی، مدیرعامل سابق ذوب آهن که از دوستان من بود، یک پست انگیزشی در اینستاگرامش گذاشت و من را تگ کرد.
وقتی این پست را دیدم به او زنگ زدم و با هم صحبت کردیم، بعد از تماس من آقای دلیلی ۱۰ دقیقه بعد تماس گرفت و گفت چه زمانی میتوانی به تهران بروی؛ من هم گفتم اگر شما بخواهید، همین الان. او گفت به کارخانه یکی از دوستانش بروم و درباره ثبت رکورد و هزینههایش با او صحبت کنم.
من هم آنجا رفتم و گفتم اولین چیزی که نیاز داریم این است که من همراه یک مترجم به دفتر گینس در امارات بروم و بتوانم آنها را قانع کنم، با هزینه باشگاه نامینو همراه با همسرم بهعنوان مترجم به دفتر گینس رفتیم و توانستیم با مسئول ثبت رکوردها صحبت کنیم، آنها گفتند باید این کار را با توپ بسکتبال انجام بدهی تا بتوانیم رکوردت را ثبت کنیم.
ایمنا: ادامه این مسیر سخت را چگونه پشت سر گذاشتید؟
صادقی: بعد از بازگشت به سالن رفتم و با توپ بسکتبال تمرین کردم، چند روز که تمرین کردم، فهمیدم که با این توپ هم میتوانم رکورد بزنم، یک متر، یک متر عقب رفتم تا اینکه کاملاً تسلط پیدا کردم، به دفتر باشگاه گفتم کارهای مرا بکنید تا به امارات بروم و رکوردم را ثبت کنم، اما باشگاه نامی نو مدتی ما را معطل کرد و دیگر این کار را انجام نداد.
مجبور شدیم سراغ باشگاه دیگری برویم، اما دقیقاً کار ما به آمدن کرونا به ایران خورد و همه مرزها بسته شد، اسپانسر هم به خاطر گرانی دلار و مشکلات جا زد، برای ثبت رکورد باید حدود ۱۰ هزار پوند فقط هزینه داوری میدادیم، با هزینه دعوت نقشهبردار، فیلمبردار، عکاس، همراه و هزینه سفرها همه این عوامل شاید حدود یک میلیارد این کار هزینه داشت.
بعد از ثبت رکورد با من شرط کردند که هیچ فیلم و عکسی از این اتفاق بیرون نیاید تا در روز جهانی گینس موضوع بهصورت رسمی از سوی خود گینس اعلام شود
خودم نمیتوانستم این هزینه را بدهم و بعد از باز شدن مرزها یک روز دایی خودم زنگ زد و گفت میخواهم هزینههایت را بدهم، اما من به همسرم گفتم راضی نیستم که دایی من به خاطر من اینقدر هزینه کند، به او گفتم که به گینس ایمیل بزند و بگوید که اسپانسر ما به مشکل خورده و فعلاً ثبت رکورد کنسل است.
وقتی ایمیل زدیم که برنامه ما فعلاً کنسل است، دو، سه هفته بعد به ما گفتند منتظر خبرهای خوب ما باشید، بعد از مدتی ایمیل زدند و گفتند گینس حاضرشده تمام هزینههای ثبت رکورد شما را پرداخت کند، اما چند شرط گذاشتند، شرطشان هم این بود که بعد از ثبت رکورد هیچ فیلم و عکسی از این اتفاق بیرون نیاید تا در روز جهانی گینس موضوع بهصورت رسمی از سوی خود گینس اعلام شود.
در واقع من یکی از کاندیدای مهارت برتر گینس شدم، از ما تعهد گرفتند و من هم هیچ راهی به جز قبول کردن نداشتم، واقعاً حسرت میخوردم که من ۱۱ سال پیگیر این ماجرا بودم، از وزیر تا وکیل همه را هم در کشور خودم دیدم، اما یک نفر حاضر نشد برای ثبت چنین رکوردی به نام ایران سرمایهگذاری کند، بعد الان که میخواهم ثبت رکورد کنم، حق انتشار یک تصویر از خودم را هم ندارم.
ایمنا: از حال و هوای خودتان برای ثبت رکوردتان در گینس برایمان بگویید.
صادقی: چند هفته قبل از اینکه به امارات برای ثبت رکورد برویم، همه قوانین را به ما توضیح دادند، قرار شد که برای ثبت این رکورد یک ساعت زمان داشته باشم، وقتی من تمرین میکردم، از فاصله ۲۱، ۲۲ متر راحت در یک ساعت حداقل سه، چهار توپ وارد سبد میکردم.
مهر سال ۱۴۰۰ بود که به امارات رفتیم، استرس زیادی داشتم و آن کسی هم که قرار بود برای من توپ را رها کند، استرس گرفته بود، حتی نمیتوانست توپ را به درستی جلوی من بیاندازد؛ نیم ساعت گذشت و هر چقدر توپها را میزدم، از فاصله ۲۲ متر به سبد برخورد میکرد و میچرخید، اما داخل سبد نمیرفت؛ تنها ۱۰ دقیقه به پایان وقت باقی مانده بود، من از این همه بدشانسی بغضم گرفته بود.
به من اصرار کردند جلوتر بیا، اما به توانایی خودم اعتماد داشتم و گفتم میخواهم رکورد بالای ۲۰ متر باشد، شمارش معکوس آغاز شده بود و همسرم با داوران صحبت میکرد که زمان بیشتری به من بدهند، اول گفتند نمیشود، اما بعد از صحبتی که آن داور با مسئولان گینس داشت، گفتند چون مهارت شما تأیید شده، نیم ساعت دیگر هم به شما زمان میدهیم.
هدفهای بزرگتری دارم، اول اینکه میتوانم رکوردم را بالاتر ببرم و در ادامه میتوانم با ضربه عصا نیز چنین رکوردی را ثبت کنم
به زور مرا جلوتر آوردند و از فاصله ۱۵ متری دومین ضربه من وارد سبد شدم، روز عجیبی بود و همه ما از خوشحالی به گریه افتاده بودیم.
آن داوری هم که برای ثبت رکورد من آمده بود، بعد از آن اتفاقات گفته بود یکی از احساسیترین لحظات زندگی خود را پشت سر گذاشته و تا به حال چنین تجربهای در ثبت رکوردها نداشته است.
خدا را شکر میکنم که رکورد من بالاخره ثبت شد، اما بازهم کار من تمام نشده است، هدفهای بزرگتری دارم، اول اینکه میتوانم رکوردم را بالاتر ببرم و در ادامه میتوانم با ضربه عصا نیز چنین رکوردی را ثبت کنم.