به گزارش سرویس ترجمه خبرگزاری ایمنا، برنامهریزی شهری در سالهای اخیر دگرگونی چشمگیری را از رویکرد خودرومحور به سمت دیدگاهی انسانمحور تجربه کرده است. این تحول نهتنها کیفیت زندگی در شهرها را ارتقا میدهد، بلکه این پتانسیل را دارد که فضاهایی پایدارتر، قابلزیستتر و دوستدار محیط زیست برای نسلهای آینده ایجاد کند.
هر خودرو برای پارک شدن به حدود ۱۲ متر مربع فضا نیاز دارد و در یک خیابان با طول ۵۰ متر، حدود ۳۰۰ متر مربع از فضا به خودروها اختصاص مییابد، اما این فضا میتواند به شیوههای متعددی برای منافع مردم بازطراحی شود. برای مثال میتوان آن را به پیادهرو، مسیر دوچرخهسواری، فضای سبز یا مناطق عمومی تبدیل کرد و با مشارکت جامعه، فعالیتهای مختلفی همچون ورزش، تفریح، رویدادهای فرهنگی و هنری، گردهماییهای اجتماعی یا حتی باغبانی و فعالیتهای مرتبط با طبیعت را برگزار کرد.
برای شکوفایی همکاریهایی از این دست، وجود حملونقل عمومی قابلدسترس و راحت یک پیششرط اساسی است. تحول شهرها فرایندی چندوجهی است که نیازمند همکاری نهادهای متعدد است. طراحی و تحول فضاهای زندگی در انتقال دانش و اجرای پروژههای یکپارچه شهری بهویژه در حوزه جابهجایی، منظر شهری و جامعه، نقشی حیاتی ایفا میکند.
تلاشهای زوریخ برای توسعه فضاهای انسانمحور
شهر زوریخ در سالهای اخیر گامهای قابل توجهی برای ادغام فضاهای انسانمحور در ساختار شهری خود برداشته است. با وجود فضای سبز گسترده و قابلتوجه در این شهر، همچنان نیاز به افزایش تعداد پارکهای عمومی و فضاهای اجتماعی قابلدسترسی برای تشویق تعامل میان ساکنان احساس میشود. در این راستا، رویکرد موفق شهر سنگاپور در ادغام مداوم و بیوقفه فضاهای سبز در طراحی شهری بهعنوان الگویی الهامبخش برای شهرهای اروپایی معرفی شده است.
با وجود پذیرش مفهومی فضاهای انسانمحور، بسیاری از شهرها با مقاومت ساکنان در برابر تغییرات روبهرو هستند؛ پدیدهای که بهعنوان اثر «نه در حیاط پشتی من(NIMBY)» شناخته میشود. این پدیده به مقاومت و مخالفت ساکنان محلی با پروژهها یا تغییراتی گفته میشود که در نزدیکی محل زندگیشان پیشنهاد میشود، حتی اگر این تغییرات برای جامعه مفید باشند. این نگرش ناشی از نگرانی درباره افزایش ترافیک، کاهش ارزش ملک یا تغییرات اجتماعی ناآشنا است. اجرای پروژههای شهری انسانمحور و پایدار گاهی با این مقاومتهای محلی روبهرو میشود که حتی در رویارویی با پروژههای نوینی همچون سوپربلاکها یا مناطق بدون ترافیک، مانعی جدی بهشمار میرود. این مسئله نشاندهنده چالش عمیقتر تغییر نگرشهای اجتماعی و فرهنگی ساکنان، علاوه بر تغییرات فیزیکی در ساختار شهرها است.
حملونقل عمومی بهعنوان یکی از ارکان کلیدی در حمایت از گذار به شهرهای پیادهمحور و سبزتر مطرح است. سیستم حملونقل عمومی کارآمد زوریخ نمونهای موفق در کاهش وابستگی به خودرو است که به آزادسازی فضا برای فعالیتهای انسانمحور کمک میکند. تجربه کشور هلند که زیرساختهای دوچرخهسواری را در اولویت قرار داده است، نشان میدهد که تدوین استراتژیهای منسجم جابهجایی میتواند حملونقل جایگزین همچون دوچرخهسواری را برای استفاده روزمره جذابتر و عملیتر کند.
نقش فناوری و دادهمحوری در برنامهریزی شهری
فناوریهای دادهمحور نقش مهمی در پیشبرد برنامهریزی شهری انسانمحور ایفا میکنند. پلتفرمهایی همچون آزمایشگاه شهرهای آینده با تحلیل دقیق دادههای مربوط به الگوهای جابهجایی، استفاده از فضاهای عمومی و نیازهای جامعه، به تدوین استراتژیهای توسعه شهری هدفمند و کارآمد کمک میکنند. پروژه تحقیقاتی زوریخ نمونهای برجسته از استفاده از الگوریتمهای انعطافپذیر برای بازطراحی خیابانهاست که برنامهریزان شهری را قادر میسازد عوامل واقعی همچون تخصیص مجدد جای پارک و جانمایی مسیرهای دوچرخهسواری در نزدیکی فضاهای سبز را به دقت لحاظ کنند.
افزون بر این، ابزارهای نوآورانهای با بهرهگیری از هوش مصنوعی، نمای خیابان گوگل و تخصص کارشناسان دوچرخهسواری توسعه یافتهاند که به کاربران سراسر جهان امکان میدهند تا زیرساخت دوچرخهسواری به سبک هلندی را در محیط خود شبیهسازی و طراحی کنند. این پلتفرمها به کاربران اجازه میدهد با طرحهای مختلف شهری، فضای خیابانهای خود را به شیوهای انسانمحور و دوچرخهدوست بازآفرینی کنند.
مشارکت فعال شهروندان در فرایند برنامهریزی
مشارکت شهروندان یکی از عوامل کلیدی در موفقیت تحول شهری انسانمحور است. ایجاد فرصتهای کمهزینه، مراکز اجتماعی و برنامههای مشارکتی میتواند مردم را بهصورت فعالتر در فرایند برنامهریزی وارد کند. تجربههای موفقی همچون رویکرد پایین به بالای لندن نشان میدهد که با ایجاد شبکههایی برای گردهم آوردن ساکنان، مشارکت جامعه در تصمیمگیریهای شهری تقویت میشود و حس تعلق و مسئولیتپذیری افزایش مییابد.
تعادل و همسویی منافع ذینفعان مختلف در برنامهریزی شهری یکی از چالشهای اساسی تحول شهری انسانمحور است. اگرچه بخش عمومی استانداردهای طراحی شهری را تعیین میکند، اما متقاعد کردن نهادهای سیاسی و عموم مردم برای اولویت دادن به رویکردهای انسانمحور به جای برنامهریزی سنتی خودرومحور، نیازمند تلاش مستمر، گفتوگو و همکاری گسترده میان تمام طرفها است.
با جذابتر شدن شهرها برای زندگی به واسطه توسعه فضاهای انسانمحور، مسئله گرانسازی محله و افزایش قیمتها به یک دغدغه مهم تبدیل شده است. حفظ دسترسیپذیری و مقرونبهصرفه بودن مسکن برای تمام اقشار جامعه بهویژه گروههای کمدرآمد، چالشی بزرگ است. مدل تعاونی مسکن در زوریخ که بر نیازهای جامعه به جای سودآوری تمرکز دارد، نمونهای موفق در این زمینه بهشمار میرود. همچنین، مسکن اجتماعی وین بهعنوان الگویی موفق در حفظ تعادل میان توسعه شهری و عدالت اجتماعی مطرح است. تأکید بر سیاستهای بر پایه پیشگیری و حمایتی برای جلوگیری از کنار گذاشتن ساکنان کمدرآمد در توسعههای انسانمحور، از نکات اساسی این رویکردها است.
این روند تحول شهری تنها به تغییر ساختارهای فیزیکی محدود نمیشود، بلکه به ایجاد تغییر بنیادین در آگاهی و نگرش اجتماعی نیز منجر میشود. به نظر میرسد که خیابانها و جامعه در یک چرخه متقابل و تقویتکننده همدیگر را شکل میدهند و هر دو نقش کلیدی در پیشبرد آیندهای پایدار، فراگیر و انسانمحور ایفا میکنند. شهرها و ساکنان آنها بهطور جمعی مسیر تحقق این آینده را هموار میکنند.