به گزارش خبرگزاری ایمنا، تاکسیدرمی از آثار جشنواره فیلم فجر امسال است که مخاطب را به قلب تاریخ میبرد و با ترکیب و نوسان بین واقعیت و خیال، روایتی از برادر ناتنی محمدرضا پهلوی را به تصویر میکشد؛ محمد پایدار، کارگردان جوان این فیلم است که تاکنون فیلمهای کوتاهی از جمله «جمعه»، «کفش دزدک»، «تقاطع» را کارگردانی کرده و در جشنواره امسال در بخش مسابقه فیلمهای کوتاه هم با فیلم «راوی» حاضر است؛ فیلمنامه این اثر را محسن ملکی و محمد پایدار نوشتهاند و سازمان سینمایی سوره بهعنوان سرمایهگذار، حمایت از تولید فیلم را بر عهده داشته است.
تاکسیدرمی در ابتدا با صدای شلیک اسلحه شکاری شروع میشود اما اینبار، شکارچی است که بیشتر از خود شکار اهمیت دارد! این بار «مجید صالحی» در نقش فردی که عاشق صید حیوانات و تاکسیدرمی کردن آنهاست ظاهر میشود؛ این موضوع از همان ابتدای فیلم با وجود حیوانات خشک شده زیادی که با آنها حرف میزند، پیداست اما آنچه ماجرا را جذاب میکند، این است که مجید صالحی یا همان «عبدالرضا»، فقط یک شکارچی معمولی نیست، بلکه به قول خودش، با آن لحن خاصی که دارد، «داوش شاه «است، منتها از نوع ناتنی!
عبدالرضا که مثل خیلیهای دیگر، در آن روزهایی که هر لحظه ممکن بود حکومت برادرش سقوط کند، در فکر فرار بود؛ در واقع، ماجرا از جایی شروع میشود که شرایط، طوری رقم میخورد که باید گوزن کمیاب زرد ایرانی را شکار کند تا با یک پرواز بتواند به تلآویو برود!
آنچه در این فیلم به خوبی مشاهده میشود، ارجاعات بهجا و سنجیده است؛ یعنی مخاطب احساس نمیکند که انگار از یک سکانس به سکانس دیگر پرتاب شده، بلکه با ریتم و پیوستگی مناسب، طوری که حوصلهاش هم سر نرود، با فیلم همراه میشود.
با این حال، احساس میشود که در استفاده از برخی نمادها، توجه لازم نشده است، برای مثال حضور پیرمرد چوپان، آنقدرها هم لازم نبود و علی رغم اینکه میخواست نمادی از خرد و تأمل باشد، اما انگار جز کندتر کردن روند فیلم، آورده زیادی نداشت.
توجه به نوع لباس، موسیقی و بافت شهری آن زمان از نکات مثبت این فیلم بود؛ اما آنچه برای مخاطب میتوانست مؤثر باشد، این است که همزمان، با بافت طبیعت زیبای کشورش آشنا میشد و هرچند به صورت فانتزی، نگاهی هم به حیاتوحش آن میانداخت؛ راستش کمتر فیلمی است که نگاهش به محیط زیست، اینقدر متفاوت باشد؛ در فیلمهای قبلی، بافت سبز شمال تنها مکانی برای تفریح بود درحالی که این فیلم با نگاه ویژه و متفاوت، نشان داد که میتوان در قالب داستان، طبیعت غنی ایران را هم به رخ کشید.
شاید بتوان گفت در برخی بخشها، مرز بین کمدی و فانتزی و واقعگرایی طوری ترکیب شدهبود که مخاطب را گیج میکرد؛ به طور کلی، باید گفت که لوکیشنها، نورپردازی و طراحی صحنه در این فیلم به خوبی برنامهریزی شده و جذابیت بصری زیادی دارد؛ همچنین حضور بازیگران مطرح به ویژه، جفتِ جورِ هادی کاظمی و حسن معجونی در نقش مأموران موساد، از نکات مثبت این فیلم است.
این فیلم تلفیقی بین واقعیت و فانتزی و کمدی است، البته شاید بتوان گفت که طنزش، آنقدرها طنز نبود! یعنی اینکه نقد در قالب طنز گنجانده شود، نداشت و فقط چندبار، آنهم با یکسری شوخیهای دم دستی، صدای خنده حضار را شنیدیم؛ اما این باعث نمیشود که ایده خوب اثر کارگردان جوان را نادیده بگیریم چرا که سینمای ایران، کمتر به ژانر فانتزی و کمدی پرداخته و جسارت ساخت و حضور چنین فیلمی در جشنواره، میتواند نویدبخش اتفاقات خوبی باشد.
به طور کلی، شاید بتوان گفت حضور این فیلم در جشنواره، نشاندهنده حرکت سینمای ایران به سمت چالشیتر و خلاقانهتر است، طوری که به کمک ابزارهای جدید رایانهای و هوش مصنوعی، بتوان آثار با کیفیتی تولید کرد و در این میان، از چاشنی اتفاقات تاریخی هم بهره برد.