علیرضا مبصر؛ گروه بورس: بازار سرمایه ایران در دو ماهه اخیر با تحرکاتی کمسابقه از منظر ارزش معاملات و ورود نقدینگی مواجه شده است؛ تحرکاتی که در ظاهر از رونق و بازگشت اعتماد سرمایهگذاران خبر میدهند، اما در عمق خود حامل نشانههایی از یک دوگانگی رفتاری میان منطق اقتصادی و هیجان روانی هستند. رشد همزمان شاخص کل بورس با کاهش قابلتوجه نرخ ارز، عبور ارزش دلاری بازار از مرزهای مقاومتی و حرکت سریع پول میان صنایع مختلف، همه و همه گویای بازاری هستند که بیش از همیشه در معرض انتخابی سرنوشتساز قرار دارد.
در این میان، پرسشی کلیدی مطرح است: آیا بازار سرمایه بر پایه بنیانهای واقعی و قابلاتکای اقتصادی در مسیر صعودی قرار گرفته، یا آنچه شاهد آن هستیم تنها بازتابی از انتظارات کوتاهمدت و محرکهای غیراقتصادی است؟
این یادداشت در پی واکاوی همین موضوع است؛ از تحلیل دادههای جاری بازار گرفته تا بررسی سناریوهای محتمل آینده، با نگاهی به فرصتها، تهدیدها و نشانههای رفتاری سرمایهگذاران در فضای امروز بورس تهران.

رونق کمسابقه معاملات؛ بازگشت نقدینگی یا نوسانی تازه؟
در نیمه اول اردیبهشت ماه ، جریان پولی تازهای وارد بازار سرمایه شده و ارزش معاملات روزانه را از سطح میانگین ۴ تا ۶ هزار میلیارد تومان به بیش از ۳۰ هزار میلیارد تومان رسانده است؛ جهشی که توجه بسیاری از فعالان بازار را به خود جلب کرده. در همین بازه زمانی، شاخص کل بورس نیز رشد حدود ۱۵ درصدی را تجربه کرده؛ آنهم در شرایطی که نرخ ارز آزاد با کاهش قابلتوجه همراه بوده و تقریباً ۳۰ درصد افت را ثبت کرده است.
این همزمانی کاهش نرخ ارز و رشد بازار سهام در نگاه نخست متناقض به نظر میرسد؛ اما یک لایه عمیقتر از تحلیل نشان میدهد که بازار سهام در حال واکنش به انتظاراتی است که بخشی از آن مربوط به آینده سودآوری شرکتهاست و بخشی دیگر تحتتأثیر سیگنالهای سیاسی و روانی شکل گرفته است. بهویژه آنکه هماکنون ارزش دلاری بازار سرمایه از مرز روانی ۱۳۵ میلیارد دلار عبور کرده و به محدوده مقاومتی بعدی یعنی ۱۴۵ میلیارد دلار نزدیک میشود.
افزایش چشمگیر حجم معاملات، در شرایطی که نرخ ارز در حال کاهش است، تصویری متناقض از رفتار بازار ارائه میدهد
محرکهای بازار؛ از سود شرکتها تا گمانهزنیهای سیاسی
دو عامل عمده را میتوان بهعنوان پیشرانهای احتمالی ادامه مسیر صعودی بازار معرفی کرد. نخست، نزدیک شدن به فصل مجامع و انتشار گزارشهای عملکرد سالانه شرکتهاست؛ گزارشهایی که نشان از بهبود نسبی در تولید، فروش و سودآوری بسیاری از صنایع دارند و ممکن است نسبتهای مالی جذابتری را به سرمایهگذاران نشان دهند. در فضای کنونی، سرمایهگذاران بنیادی در جستوجوی سهمهایی هستند که بتوانند با تکیه بر سود عملیاتی، بازدهی معقول و قابل اتکایی را در فصل تقسیم سود ارائه دهند.
عامل دوم اما بیرونیتر است و به تحولات سیاسی و اخبار مرتبط با مذاکرات و توافقهای منطقهای و بینالمللی بازمیگردد. در گذشته نیز تجربه نشان داده که بازار سرمایه نسبت به اخباری از جنس "امکان توافق"، واکنشهای کوتاهمدت و گاه شتابزدهای داشته و رشدهایی هیجانی را تجربه کرده است. این بار نیز بخشی از رشد بازار را میتوان به همین موج انتظارات نسبت داد.
برخی شرکتها با بهبود عملکرد عملیاتی و نسبتهای مالی جذاب، انگیزهای برای رشد معنادار بازار فراهم کردهاند
شاخصهای هشدار؛ فروکش کردن تقاضا و چرخش نقدینگی
با وجود ثبت رکوردهای جدید در ارزش معاملات، برخی نشانههای رفتاری از کاهش هیجان خرید در حال ظاهر شدن است. یکی از این نشانهها، افت شدید ارزش سفارشات در صفهای خرید است که از حدود ۲۰ هزار میلیارد تومان به کمتر از ۳ هزار میلیارد تومان رسیده است. این کاهش معنادار، احتمال اصلاح کوتاهمدت را در صورت نبود محرک تازهای برای بازار افزایش میدهد.
چرخش سریع نقدینگی میان صنایع مختلف میتواند هم نشانگر سلامت بازار باشد و هم علامتی از ناپایداری روندها
از سوی دیگر، جریان نقدینگی نیز بهصورت سریع و چرخشی در حال گردش میان گروههای مختلف بازار است؛ موضوعی که اگرچه نشان از پویایی پول در بازار دارد، اما در عین حال میتواند نشانگر ناپایداری روندها و عدم تثبیت انتظارات باشد. در چنین شرایطی، عدم حمایت منطقی از رشد شاخص، میتواند مسیر حرکت را به سمت تعادل یا اصلاح موقت سوق دهد.
سخن پایانی: رشد پایدار یا جهش مقطعی؟
بازار سرمایه اکنون در مقطعی تعیینکننده قرار دارد؛ از یک سو ارزش معاملات، ورود پول و عبور از مقاومتهای دلاری نویدبخش روزهایی بهتر است، اما از سوی دیگر، چرخش سریع پول، افت تقاضای موثر و وابستگی به اخبار غیراقتصادی، زنگ هشداری جدی برای تحلیلگران است.ادامه رشد بازار مستلزم اتکای بیشتر به واقعیتهای عملیاتی شرکتهاست؛ تنها در صورتی میتوان امیدوار به عبور از سطح ۱۴۵ میلیارد دلاری ارزش بازار بود که روند سودآوری بنگاهها با شفافیت بیشتری تقویت شود و بازار، از رفتارهای صرفاً هیجانی فاصله بگیرد. در غیر اینصورت، احتمال بازگشت به تعادل یا تجربه اصلاحات ساختاری، هرچند مقطعی، کاملاً قابل انتظار خواهد بود.